tag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post5561566595549399478..comments2024-03-27T06:19:10.433-07:00Comments on PARTOW, Literature, Art & Culture : بلاگردان / شعر جدیدی به دو زبان، از مجید نفیسی / به محمود دولت آبادیPartow, Literature, Art and Culturehttp://www.blogger.com/profile/09233635177772721669noreply@blogger.comBlogger11125tag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post-75559614976982641442018-06-11T12:22:06.658-07:002018-06-11T12:22:06.658-07:00در جواب آقای حسین بریمانی باید بگویم:
"شعری ک...در جواب آقای حسین بریمانی باید بگویم:<br />"شعری که از شاملو آوردهاید زبانی فاخر دارد با سمبولیسم سیاسی دوران شاه: آفتاب در برابر شب و مانند آن. <br />زبان در شعر من از همان دورهی نوجوانی تا کنون "ساده" است و در آن از "مشخص" صحبت میشود تا "مجرد" خواه در بارهی پسرم آزاد باشد یا دلدار یا سیاست و یاد جان باختگان . مثلا نگاه کنید به زبان شعر بلند "جیرجیرک" که نهست بار در "جنگ اصفهان" چاپ شد و سپس در کتاب "در پوست ببر" و اخیرا در کتاب "جیرجیرک و شش شعر بلند دیگر" از سوی نشر "آوانوشت" در تهران یا شعرهای مجموعه "پدر و پسر" آنلاین.در شعر "بلاگردان" <br /> اگر بند دوم و بند چهارم جدا از کل شعر در نظر گرفته شود قطعهای نثرگونه بنظر میآید حال اینکه باید در کنار بند اول و بند سوم خوانده شود که در آنها از ایماژ های شعری استفاده شده: کسی که خرافهپرستانه کراواتی بسته که او را از واقعیت شرکت او در افطاری یک "دولت شرعی" حفظ کند و در بند سوم مردی که در برابر آینه نمی تواند رابطهی بین عمل واقعی خود و جنایات رژیم را ببیند. من البته از دیرباز در کنار زبانِ "شعر روزمره" از زبان "شعر ناب" هم استفاده کردهام مانند شعر "روح شهر " که پس از قتل زندهیاد محمد مختاری نوشتم و روی یوتیوب در دسترس همگان است: <br />https://www.youtube.com/watch?v=G-hxTf9Lvvg<br /><br />مجید نفیسی"مجید نفیسیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post-12314561241822115042018-06-11T12:14:55.118-07:002018-06-11T12:14:55.118-07:00
سرکار خانم نوری علا همان که خود مجید نفیسی گفت اس...<br />سرکار خانم نوری علا همان که خود مجید نفیسی گفت است ...چگونه بیان می شود...مهم است. شاملو و اخوان و...شعر سیاسی هم زیاد دارند.<br />...پس پشت مردمکانت فریاد کدام زندانی است که آزادی را با لبان براماسیده گل سرخی پرتاب می کند...ورنه این ستاره بازی حاشا حاشا که چیزی بدهکار آفتاب نیست.(از حافظه ی نامطمعن)هم زبان شعری دارد و هم ساخت و فرم و هم ولامکانی و لازمانی است و سیاست و عشق در آن موج می زند.حسین بریمانیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post-36451504798935765182018-06-11T12:12:13.070-07:002018-06-11T12:12:13.070-07:00خانم شیوا شکوری عزیز، حرف شما زمانی درست است که هم...خانم شیوا شکوری عزیز، حرف شما زمانی درست است که همان موقع رأی دادن کسی مخالفت نمی کرد. حال آن که روز رأی دادن انبوهی از روشنفکران و هنرمندان در زمرۀ رأی دهندگان بودند و ما که مخالف رأی به هرکس در رژیم اسلامی هستیم، اشتباه همه آنان را تذکر دادیم، با شعر و گفتار و کارتون و غیره... اما الان که بسیاری از رأی دهندگان متوجه اشتباه خود شدند و در مجلس افطاری شرکت نکردند، دولت آبادی کنار وابسته ترین هنرمندان این رژیم دور میز افطاری روحانی می نشیند. فکر می کنم الان به حق می شود او را بطور فردی هم سرزنش کرد.Partow, Literature, Art and Culturehttps://www.blogger.com/profile/09233635177772721669noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post-12614577599285584342018-06-10T12:00:54.961-07:002018-06-10T12:00:54.961-07:00سلام پرتو جان. گذشته از اينكه انگليسي اين شعر اقا...سلام پرتو جان. گذشته از اينكه انگليسي اين شعر اقاي نفيسي زيباست و به نظر مي ايد كه فارسي ان خيلي ترجمه اي است. ( استحكام معنايي دارد ولي لطافت و زيبايي شعر فارسي را ندارد. ) موضع گيري شديد نويسندگان و روشنفكران و بخشي از مردم نسبت به شركت اقاي دولت ابادي در مراسم افطاري برايم عجيب است. ان موقعي كه همه مي رفتند به روحاني راي مي دادند و با افتخار انگشت هاي بنفش در رسانه هاي عمومي مي گذاشتند چرا هيچكس به خود اجازه نداد كه مثلا راي اقاي دولت ابادي را به نقد بكشد؟! كسي كه قدرت تشخيص و درك سياسي اش از نظام حكومتي جامعه اش در جزيي نگري و حمايت از يك جناح بر ديگري است ، خب روشن است كه نمي تواند ديد جزيي نگرش را در يك كل تعميم بدهد. يعني نمي تواند نقش اجرايي جناحي را در كل برنامه ي يك نظام يا دولت تميز دهد و تنگاتنگي روابط را در حفظ نظام ببيند. خوب طبيعي است كه اين ديدگاه در مقطع هاي ديگر هم همين جور ادامه دارد. ملت راي را مي دهند بعد مي گويند چرا سر حرفت ايستاده اي؟ اين نديدن نقش مهم جزء در شكل كلي يك ساختار چه ساختار سياسي باشد و چه اقتصادي يا حتي شخصيتي دردي است و نقطه ضعفي است كه نه تنها در اقاي دولت ابادي كه قلمشان سبز در رفتار و تفكر بيشتر ما هست وگرنه اينقدر برنمي اشفتيم. به راحتي مي پذيرفتيم كه اين رفتار هر چند ناخوشايند ولي ادامه و نتيجه همان نگاه و تفكر است. با احترام شيوا شكوريAnonymoushttps://www.blogger.com/profile/02315425691100588990noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post-44228947884225620422018-06-10T09:11:25.493-07:002018-06-10T09:11:25.493-07:00"سیاست هم مانند عشق یکی از موضوعاتی است که هم..."سیاست هم مانند عشق یکی از موضوعاتی است که همهی شاعران بزرگ به آن پرداختهاند از حافظ بگیر که از امیر مبارزالدین و بستن میخانه ها نالیده تا پابلو نرودا و آنا آخماتوا که یکی به نفع استالین و دیگری در برابر او شعر نوشتهاند. مهم این است که این سیاست چیست و چگونه بیان میشود. حال سیاست در این شعر چیست و چگونه بیان شده؟ این را واگذار میکنم به داوری هر خواننده." مجید نفیسی <br />مجید نفیسیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post-32120451347592568912018-06-09T23:29:12.760-07:002018-06-09T23:29:12.760-07:00این نظر توسط نویسنده حذف شده است.Partow, Literature, Art and Culturehttps://www.blogger.com/profile/09233635177772721669noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post-39460109665863660762018-06-09T22:42:16.416-07:002018-06-09T22:42:16.416-07:00Hosein Barmayoon
با فرشین همنظرم.واقعن این شعر بو...Hosein Barmayoon <br />با فرشین همنظرم.واقعن این شعر بود یا یک بیانیه؟از کسی که در جوانی کتاب در باره ی ساخت شعر می نویسد و شعرهاش در جنگ اصفهان کنار بزرگان چاپ می شود دیدن یک همچین متن اعتراضی و اطلاق شعر به آن حقیقتن دردناک بود.Hosein Barmayoonnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post-62466511933445796362018-06-09T22:30:06.427-07:002018-06-09T22:30:06.427-07:00مجيد نفيسى شاعر توانايى است، اما ايكاش اين حرف اش ...مجيد نفيسى شاعر توانايى است، اما ايكاش اين حرف اش را در قالب يك متن منتشر مى كرد. اين متن به شعر نمى نماياند . نشانگان شعرى بارزى- به نظر من كه مخاطب ادبيات هستم و ادعاى شاعرى و هنرى ام نمى شود- ندارد.Farchine Kanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post-73711721371869048282018-06-09T22:24:50.257-07:002018-06-09T22:24:50.257-07:00با سلام به پرتو نوری علای عزیز و دیگر دوستان. چنان...<br />با سلام به پرتو نوری علای عزیز و دیگر دوستان. چنان که می دانید محمود دولت آبادی عضوکانون نویسندگان ایران بود و حتی در فاصله ی 77 تا 80 یکی دو دوره هم به عضویت هیئت دبیران انتخاب شد. ولی از آن پس دیگر در هیچ یک از جلسه های جمع مشورتی، مجمع عمومی ها و جلسه های شعر خوانی و داستان خوانی مطلقا شرکت نکرد. طبعا حق عضویت هم نپرداخت. ( و یکی از شرایط تعلیق عضویت نپرداختن 9 ماه مستمر حق عضویت است)بنابراین در این گونه موارد از او دعوت نمی شد تا این که به گمانم (گمان را می شود با ملاحظه ی اسناد موجود دقیق کرد) سال 87 بود که روزی دولت آبادی از یکی از بچه ها نشانی محل برگزاری جمع مشورتی ماهانه را پرسیده بود. بعد کاشف به عمل آمد که وزارت اطلاعات احضارش کرده تا به وسیله ی او به کانونیان هشدار دهد. سرانجام به جمع مشورتی آمد و گفت که وزارت اطلاعات اورا طلب کرده تا هشدار دهد که نویسندگان باید از رفتار خصمانه ی خود با نظام دست بردارند و دفترچه ای هم به او داده که حاوی بسیاری از بیانیه کانون است(او به وزارتی ها گفته بود من مدت هاست که با کانون کاری ندارم ولی درضمن افزوده بود که هنوز به امضای سال 47 خود وفادار است). دفترچه را گرفتیم و دیدیم بسیاری از جاهای بیانیه ها را با مارکر قرمز مشخص کرده اند و این قبیل. دولت آبادی منتظر جواب نشست. بچه ها گفتنتد چه جوابی؟ عمو پیغامت را دادی، حالا هم خوش آمدی بفرمایید. و او هم دقایقی بعد بلند شد و رفت که رفت. از آن پس هم دیگر پیدایش نشد. هنگام مرگ سیمین خانم بهبهانی هم دروغ شاخداری با این مضمون بافت و به بی بی سی گفت که " سیمین یک بار به من گفت من هم به کانون نمی روم" که همان موقع جواب محکم مقتضی به او داده شد. نتیجه بگیریم : دولت آبادی هیچوقت استعفا نداده، چنان که رسما تعلیق عضویت یا اخراج نشده. از او در هیچ یک از مجامع عمومی یا در هیچ یک از جلسات دعوت نمی شود . بنابراین ایشان عملا نزدیک به دو دهه است که با کانون هیچ ارتباطی ندارد چنان کانون هم کاری به او و امثال او ندارد، مگر آن که یکی دوباری به جلسه های عمومی دعوت شده اس. او حتی در مراسم تشییع و خاک سپاری زنده یا علی اشرف درویشیان هم شرکت نکرد<br />در ضمن سال 89که وزارت اطلاعات و عواملش به منزل من حمله ور شدند ، یک هفته ی بعد در نخستین جلسه ی بازجویی در وزارت، بازجو به من گفت :"آقای فلانی دولت آبادی را آوردیم اینجا گفت از وقتی کانون را توده ای ها برداشته اند من دیگر به کانون نمی روم!"من قاقاه خندیدم . گفتم:" عجب ! ایشان گفته ؟ لابد یکی از آن توده ای ها من هستم ؟" که بازجو گفت :"نه شماکه نه!" بابای من اصطلاحی داشت که می گفت:"آقا کله ات را سیاسی کن!" حالا کله اتان را سیاسی کنید، دولت آبادی برای آن که توده ای کانون را برداشته اند به کانون نمی آید ...کی میره اینهمه راهو!<br /><br />اکبر معصوم بیگیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post-9617765287800381222018-06-09T22:15:07.183-07:002018-06-09T22:15:07.183-07:00
سئوال بسیار به جا و درستی است. من جوابتان را ندار...<br />سئوال بسیار به جا و درستی است. من جوابتان را ندارم. اما پرس و جو خواهم کرد. ممنونPartow, Literature, Art and Culturehttps://www.blogger.com/profile/09233635177772721669noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-383635821149013610.post-11219653677937877882018-06-09T22:09:34.609-07:002018-06-09T22:09:34.609-07:00
آیا دولت آبادی هنوز عضو انون نویسندگان در ایران ...<br />آیا دولت آبادی هنوز عضو انون نویسندگان در ایران است؟<br />اگر اینطور باشد، و کانون نویسندگان او را اخراج نکند، خود کانون نویسندگان هم باید مورد اعتراض قرار بگیرد.شعر قصه فرانکفورتnoreply@blogger.com