برای برخی جوامع استفاده و بهره بردن ازموسیقی، تئاتر، اپرا و کلا
هنر، مانند حق استفاده از آب و برق و گاز، لازم و ضروری است؛ در نتیجه حکومتها و
مردم حاضرند برای دستیابی به آن هزینهای
در نظر بگیرند.
از چند روز پیش بلیط سینما را رزرو کردهام
تا به تماشای مستقیم اپرا بنشینم؛ اپرایی که در لندن اجرا میشود و هم زمان در صدها
سالن سینما در سراسر فرانسه، اروپا و کشورهای دیگر پخش میشود. همسرم بدلیل کسالت، نمیتواند
از منزل خارج شود؛ اما با پرداخت مبلغ اندکی، میتواند از طریق تلویزیون شاهد پخش
مستقیم همان اپرا باشد.
سالن نسبتا بزرگ
سینما، واقع در یکی از شهرهای حومهی
پاریس مملو از جمعیت است. حضور در میان تماشاگران و تماشای اپرائی که هم زمان در
چندین نقطهی کرهی
خاکی ارائه میشود لذت خاصی دارد که همسرم از آن بیبهره
میماند. همراه تماشاگران منتظر شروع اپرا هستیم و در عین حال روی پرده شاهد ورود
تماشاگران به سالن اپرای لندن. صدای همهمهی
آنها و سر و صدای سازهای مختلف ارکستر که مشغول تنظیم و کوک کردن سازها هستند،
مستقیمأ پخش میشود و با هیاهوی سالن سینما درهم میآمیزد.
قبل از شروع اپرا، گویندهای
دربارهی اجرای برنامه و بازیگران و سایر دست اندرکاران این اپرا توضیح میدهد.
اعلام میشود که این
برنامه در 958 سینما و در 19 کشور در حال پخش شدن است. تقریبا سر ساعت هشت و ربع،
سالن سینما در تاریکی فرو میرود، روی پردهی
نقرهای، پردهی ارغوانی رنگ
اپرا نقش میبندد و به آرامی
باز میشود. همه محو شنیدن و تماشای اپرایی هستند که امکان حضور در سالن
اپرای سلطنتی لندن را نداشتند...
از سالن که بیرون میایم از خود میپرسم چگونه چنین جمعیتی در سراسر دنیا در یک زمان در یک واقعهی فرهنگی شریک میشوند؟ برای برخی جوامع استفاده و بهره بردن ازموسیقی، تئاتر، اپرا و کلا هنر، مانند حق استفاده از آب و برق و گاز، لازم و ضروری است؛ در نتیجه حکومتها و مردم حاضرند برای دستیابی به آن هزینهای در نظر بگیرند.
با تحقیق بیشتر متوجه میشوم که پیشینهی این اقدامات به سالها قبل برمیگردد. به عقب بازگشت میزنم و به قرن نوزدهم میرسم. سال 1881 ویکتور هوگو همراه دختر و نوههایش در سالن نمایشگاه برق در پاریس از راه دور « به شنیدن اپرا و تئاتر » پرداخته و در کتاب خاطرات روزانهاش به این موضوع اشاره میکند: « ...رفتیم وزارت پست ... خیلی جالب است. دو گوشی روی گوشهایتان میگذارید که به جلوی صحنهی تئاتری وصل شدهاند و به این ترتیب شما مثلا اجرای اپرا را میشنوید، اگر گوشیها را عوض کنید، تئاتر فرانسه را میشنوید... باز هم عوض کنید؛ اینبار به اپرا- کمیک گوش میدهید... بچه ها بسیار لذت بردند و من هم همینطور...» ( آثار کامل ویکتور هوگو – انتشارات کلوب فرانسوی کتاب. چاپ 1970. جلد شانزدهم. ص 911.) در واقع مخترع دستگاهی که ویکتور هوگو با آن از راه دور به تئاتر گوش فراداد شخصی است به نام کلمان آدر که در سال 1878 اولین شبکهی تلفن شخصی را برقرار کرده است. یک سال بعد یعنی در سال 1879، به مناسبت نمایشگاه برق، بیست "دهانهی جلب صدا " در دو طرف پائین صحنهی اپرای پاریس قرار میدهد. این "میکروفونها " که حامل صدای روی صحنه هستند از طریق سیم، مستقیما به دو سالنی که در نمایشگاه قرار دارند متصل شدهاند. "میکروفونهای" طرف راست، صدای طرف راست صحنه، و "میکروفونهای" طرف چپ، صدای طرف چپ را منتقل میکنند. با گذاشتن دو گوشی روی گوشها، شنوندگان می توانند بصورت استریو به اجرای زندهی اپرا گوش دهند.
از سالن که بیرون میایم از خود میپرسم چگونه چنین جمعیتی در سراسر دنیا در یک زمان در یک واقعهی فرهنگی شریک میشوند؟ برای برخی جوامع استفاده و بهره بردن ازموسیقی، تئاتر، اپرا و کلا هنر، مانند حق استفاده از آب و برق و گاز، لازم و ضروری است؛ در نتیجه حکومتها و مردم حاضرند برای دستیابی به آن هزینهای در نظر بگیرند.
با تحقیق بیشتر متوجه میشوم که پیشینهی این اقدامات به سالها قبل برمیگردد. به عقب بازگشت میزنم و به قرن نوزدهم میرسم. سال 1881 ویکتور هوگو همراه دختر و نوههایش در سالن نمایشگاه برق در پاریس از راه دور « به شنیدن اپرا و تئاتر » پرداخته و در کتاب خاطرات روزانهاش به این موضوع اشاره میکند: « ...رفتیم وزارت پست ... خیلی جالب است. دو گوشی روی گوشهایتان میگذارید که به جلوی صحنهی تئاتری وصل شدهاند و به این ترتیب شما مثلا اجرای اپرا را میشنوید، اگر گوشیها را عوض کنید، تئاتر فرانسه را میشنوید... باز هم عوض کنید؛ اینبار به اپرا- کمیک گوش میدهید... بچه ها بسیار لذت بردند و من هم همینطور...» ( آثار کامل ویکتور هوگو – انتشارات کلوب فرانسوی کتاب. چاپ 1970. جلد شانزدهم. ص 911.) در واقع مخترع دستگاهی که ویکتور هوگو با آن از راه دور به تئاتر گوش فراداد شخصی است به نام کلمان آدر که در سال 1878 اولین شبکهی تلفن شخصی را برقرار کرده است. یک سال بعد یعنی در سال 1879، به مناسبت نمایشگاه برق، بیست "دهانهی جلب صدا " در دو طرف پائین صحنهی اپرای پاریس قرار میدهد. این "میکروفونها " که حامل صدای روی صحنه هستند از طریق سیم، مستقیما به دو سالنی که در نمایشگاه قرار دارند متصل شدهاند. "میکروفونهای" طرف راست، صدای طرف راست صحنه، و "میکروفونهای" طرف چپ، صدای طرف چپ را منتقل میکنند. با گذاشتن دو گوشی روی گوشها، شنوندگان می توانند بصورت استریو به اجرای زندهی اپرا گوش دهند.
سال 1882 شرکتی به
نام "کمپانی تئاتروفون" تاسیس میشود که هدفش گسترش و عمومی کردن این
پدیده است. در اپرای پاریس، کمدی فرانسز، اپرا کمیک و چند تماشاخانهی دیگر
میکروفونهای پیشرفتهتری
نصب میکنند و از این پس اشخاص مختلف با پرداخت حق اشتراک میتوانند دستگاه
"تئاتروفون" را در منزل خود نصب کرده؛ به برنامهی
مورد علاقهشان گوش دهند.
مدیران تئاترها از گسترش بیش از حد پخش مستقیم تئاتر راضی نبودند و دلایل آن هم
متعدد بود: ترس از دست دادن تماشاگران...، نصب میکروفونهای
متعدد و سیمهای مرتبط به
آنها که برای هنرپیشهها دست و پا گیر
شده بود...، پخش صدای سوفلور و صداهای دیگری که الزاما خوشایند نبود....
به زودی در سالنهای
عمومی مانند کافهها، هتلها و
کلوبها نیز دستگاههای
تئاتروفون نصب میشود که با
پرداخت سکهای افراد میتوانستند
به برنامهی مورد علاقهشان
گوش دهند.
البته سوء استفاده هایی هم از این اختراع صورت میگرفت. برای مثال در
محوطهی نمایشگاه سال 1889 در پاریس، دستگاههای
تئاتروفونی کار گذاشته بودند که موفقیت فراوانی داشت و پول فراوانی نصیب صاحبانشان
کرد، ولی از گوشیهای آنها در
تمام روز صدای یک پیانوی مکانیکی پخش میشد.
تئاتروفون در نقاط مختلف اروپا نیز مورد توجه قرار گرفت. در سال 1884
پادشاه پرتقال که به دلیل مسائل خانوادهگی
نمیتوانست در اجرای یک اپرا شرکت کند؛ دستور داد این دستگاه را در اپرای
شهر لیسبون نصب کنند تا او به تنهایی در قصرش به این اپرا گوش دهد. سپس در سال
1887 در بلژیک و سوئد، و در سال1891 در لندن از تئاتروفون استفاده میکردند.
در آمریکا اما این پدیده –وشاید هم اپرا و تئاتر – در این زمان مانند کشورهای
اروپایی رسوخ ونفوذی نداشت. در فرانسه تا سال 1932 حدود سیصد خانواده عضو این شبکه
بودند و برای شنیدن اجرای مستقیم تئاتر و اپرا، به شرکت تئاتروفون حق اشتراک میپرداختند.
ژان کوکتو با اشاره به رشتهی درهم
پیچیدهی سیمهایی که برای
کسب صدا جلوی صحنهی تئاترها میلولید،
تئاتروفون را یک "اختاپوس صوتی" نام نهاده بود. مارسل پروست که به دلیل
بیماری اغلب اوقات در خانهاش
میماند، یکی از مشترکین این شبکه بود و به دوستانش نیز توصیه میکرد از
تئاتروفون استفاده کنند. اگر چه گاهگداری
از کیفییت صوتی پخش موسیقی توسط این دستگاه گلایه هم میکرد. اما پیشرفتهای
علمی و تکنیکی همیشه در جهت ارتقای ضبط و پخش صوت عمل کرده است؛ تا حدی که 24 ماه
می 1913، بطور هم زمان پاریسیها
میتوانستند برنامهی
اپرای لندن را گوش دهند و لندنیها
نیزاز شنیدن برنامهی اپرای پاریس
لذت ببرند.
به هر حال از سال 1932، بعد از پایان فعالیت کمپانی تئاتروفون و با
گسترش شبکهی رادیویی؛ برخی
از کنسرتها و نمایشنامهها
به طور مستقیم از طریق رادیو پخش میشوند.
سپس تلویزیون با پخش صدا و تصویر ادامه دهندهی
این پدیده شد؛ تا این که امروز پخش مستقیم اجرای اپرا و تئاتر در سینماهای سراسر
جهان امکانپذیر است.
مسئول وصل تئاتروفون در اطاق کنترل
پرویز احمدی نژاد
پاریس - 2016
*پرویز
احمدینژاد، ساکن فرانسه، از پژوهشگران و علاقمندان به تئاتر و ادبیات، بویژه ادبیات دراماتیک قرن نوزدهم و آثار نویسندگانی
مانند امیل زولا، ویکتور هوگو، اُنوره دُبالزاک و... است. او ضمن تحقیق در باره
ادبیات و تئاتر، کتابی با عنوان "تاریخ مصور تئاتر" نیز ترجمه کرده است.
۱ نظر:
بسیار جالب بود.
ارسال یک نظر