درتاریکیهای زیرزمین
همدیگر را صدا میزدیم
برای بودن
سکوت یعنی نبودن
اما کدام نبودن؟
برای دوستم در آن مکان بی نشان
خاوران؛ تنها مکانی که در تمام ایران
وجود دارد
و تا پایان جمهوری اسلامی هر روز می
گسترد
هر شهر یک خاوران دارد
که جزئی از آن شهر نیست
اما شهر جزئی از آن است
و زمین به گونه ای صاف
انگار هر روز یک Bulldozer از آن جا میگذرد
کشف دشمن
ما هرگز ما نبودیم
ما با هم بودیم
دشمن ما را کشف کرد
و ما دیگر با هم نبودیم.
ما که ما بودیم
در مبارزه برای آزادی
اسیرشدیم
در بازداشتگاه شکنجه
خشمگینتر شدیم
در بند نسوان در قفسهای نفرت انگیز
اعتراض کردیم
بعد انفرادی در زیر زمین
که زندان اصلي ما بود
انفرادیهای زیرزمین زندان دستگرد
با درهای آهنی و یک پنجره برای ظرف
غذا
تنبیه ویژه فریاد شد
درتاریکیهای زیرزمین
همدیگر را صدا میزدیم
برای بودن
سکوت یعنی نبودن
اما کدام نبودن؟
آزادي از
زندان؟
نگهبان زندان، درِ زندان را بسختي
کنار کشيد
و من را از زندان بيرون انداخت
در، پشت سرم بسته شد
و همه درهای روبريم.
* صنوبر، عکاس، نویسنده، شاعر و
منتقد فیلم و ادبیات است. فعالیت او افشا و مقابله با استبداد بوده و هست و از
فعالین حقوق بشر بشمار میرود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر