This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

جمعه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۶

جورِ ديگر ديدن / به بهانۀ انتشار مجموعه شعر "تا زندگیِ سوم" اثر علیرضا زرّین / نوشتۀ محمدحسین مدل*

علیرضا زرّین در طول زندگی توانسته با تجربیات وسیعی که به دست آورده روز به روز جهان بینیاش را گسترش دهد۰ توانسته جهان را جورِ دیگری ببیند و همۀ اینها را در شعرش منعکس کند۰ 
در گذار ساده و آرامش / افشای عشق در گوش منی / در گوش ماهی / در ذرّه های ماسه / در انتهای حماسه / آن جا که به اندوه میرسد / صدای پرندۀ ناشناس مهاجر (ص 131)


 جور دیگر دیدن / محمد حسین مدل

"تا زندگيِ سوم"، مجموعه شعر، عليرضا زرّين، تهران، انتشارات مرواريد، 1394
عليرضا زرّين شاعری دانا، خوش ذات و صميمی است. اومتولّد۱۳۳۱در خانواده­ای فارسی­زبان درکرمانشاه است. سال­های نخست کودکی و بخشی از نوجوانی را در تهران گذراند. نخستین شعرش در سال ۱۳۴۳در اطلاعات کودکان و نخستین داستان کوتاهش در ویژه­ی هنر و ادبیات کرمانشاه در بهمن - اسفند ۱۳۴۵به چاپ رسید. پس ازآن، در سال­های  ۱۳۴۷و۱۳۴۸ اشعارش در صبح امروز، فردوسی، تهران­مصور و آسیای جوان منتشر شدند. در بهمن ۱۳۴۸ برای ادامۀ تحصیلات به آمریکا رفت و نخستین شعر انگلیسی او در سال ۱۳۵۰در آمریکا به انتشار رسید و از آن پس او شاعر و مترجم و نیز نویسنده و منتقدی دو زبانه بوده است. او تحصیلاتش را در زمینۀ ادبیّات انگلیسی و ادبیات تطبیقی تا اخذ دکترا در ادبیات تطبیقی ادامه داده و سال­ها در دانشگاه­های متعددی در آمریکا به تدریس ادبیات پرداخته است. از دکتر زرّین به فارسی هفت کتاب شعر و به انگلیسی یک کتاب در نقد ادبی—رساله ی دکترا در ادبیات تطبیقی (UMI Press) و پنج کتاب شعر (انتشارات Alien Books) منتشر شده است.*
او با روحيهای شاعرانه به قصد ادامۀ تحصيل از ايران مهاجرت كرده است. كارنامۀ شعري او نشان ميدهد كه او در تمام اين سالها شعر را ادامه داده و با اين كه اين همه مدت به ايران نيامده اما تمام روزهايش را به ايران و به زبان فارسي انديشيده. از وي، هم به زبان فارسي و هم به زبان انگليسي شعرهاي زيادي تا كنون منتشر شده و حشر و نشرهايش با شاعران معاصر انگليسي زبان و شاعران معاصر فارسي زبان مداوم و تنگاتنگ بوده و هست. عليرضا زرين حدود پنج دهه است كه در تب و تاب شعر توانسته معني ي با شعر زندگي مي كند را براي زندگي اش رقم بزند و در همين راستا توانسته تجارب زيادي را براي خود داشته باشد. عليرضا زرين بخوبي مي داند كه شعر چيست و با اينكه شاعري پركار و مطرح است و تا كنون توانسته افتخارات زيادي را در مجامع بين المللي كسب كند، خودش را از منيت و توهماتي كه معمولا براي بعضي ها پيش مي آيد دور كرده است. عليرضا زرين ثابت كرده كه انساني واقع بين است و محبت هايش رنگ دروغ ندارند. وبه همين دليل شعرهايش به دل مي نشيند.
در دلم شبى جارى بود / که انتها نداشت، / بر صفحۀ سپید کاغذ پاشیدمش. (ص 10)
اگر چه او بيشتر سالهاي زندگي اش را در امريكا بوده و زبان روزمره اش زبان انگليسي است اما هيچگاه زبان فارسي را رها نكرده و از جواني ترجيحاش نوشتن و سرودن به زبان فارسي بوده و در اين راه تمام تلاش اش را كرده است. انتشار هفت كتاب شعر به زبان فارسي و پنج كتاب شعر به زبان انگليسي همين خود ترازويي مي تواند باشد به تمايل و دغدغه هاي او به زبان فارسي و حتي مي توان گفت كه سرچشمه شعرهايي را كه به انگليسي نوشته زبان فارسي است.
نام كوچكم را دوست دارم / و آن را عوض نكردم / حتي به شكل مخفف اش / وقتي كه عل در انگليسي / بيشتر اوقات تداعي عل بزرگ مي شود Big AL (ص 99)
علیرضا زرین فطرتا شاعر است و در طول زندگی توانسته با تجربیات وسیعی که به دست آورده روز به روز جهان بینیاش را گسترش دهد۰ توانسته جهان را جورِ دیگری ببیند و همه ی اینها را در شعرش منعکس کند۰ او جور دیگری می نویسد چون جهان را جور دیگری می بیند۰
در گذار ساده و آرامش / افشای عشق در گوش منی / در گوش ماهی / در ذرّه های ماسه / در انتهای حماسه / آن جا که به اندوه می رسد /صدای پرنده ي ناشناس مهاجر (ص 131)
او آنکس که می نویسد است۰ ببینی اش ویا نبینی او به ديدن ادامه مي دهد۰ آنطور که می خواهد می بیند، تو را از تو می کشد بیرون و آنطور که باید باشی نشانت می دهد، به خودت و به دیگران، بي آنكه به رويت بياورد. او به دنبال انسان حقيقي است و نه انسان واقعي. و در اين راه تمامِ خودش را مي گذارد ميان تا برسد به آنچه كه در روياها و آرمانهايش ديده و مي خواهد ببيند.
من منم   خودم هستم / و همين كافي است / چه كسي بداند   يا نداند / بشناسد     نشناسد / بخواند     نخواند / همين مرا بسنده است (ص 82)
در شعرش فضاهایی می بینی که خالی از غل و غش است و هیچ تکلفی را در شعر برای خودش در وقت نوشتن قائل نیست. با شعرهاي عليرضا زرين به سرعت مي توان رابطه بر قرار كرد. او ساده و روان مي نويسد اما ساده نوشتن او شبيه عادات و باورهاي جاري نيست. چون ساده نوشتن آنهم از فكرهاي پيچيده و صحنه هايي كه ديده نمي شوند اما هستند و اثرات مداومِ پنهاني در زندگي ي روزمره ي ما دارند كار آساني نيست و فرق مي كند بين او و كساني كه سعي دارند خود را بعنوان شاعران ساده نويس عنوان كنند.  چرا كه او از چيزي مي نويسد كه مي داند. وآن كه مي داند، مي داند چه بگويد و چطور بگويد :
من خودم بودم و راحت بودم
اما در کنارم کسی راه می رفت
که پوست تنم را می پوشید و از بخار نفسهایم
گرم می شد
گاهی که جوش می آورد
کلاهش را بر سرم می گذاشت
و با من بر سر نرخ یک پرس هوای مطبوع کوهستانی
چانه می زد (ص118)
يا:
شب یا روز
فرقى نمى کند،
وقتى سقوط هست
مردى ازارتفاع نومیدى فرومى غلتد ( ص 27)
حرفهایی که او می زند و يا صحنه هايي را كه نشان مي دهد برای خوشایند کسی نیست چون او آنچه در ضمیرش و در حس اس می بیند را بی واسطه و با شجاعت بیان می کند:
وقتی که بازیگر نقش هملت
صحنۀ مرگ هملت را به اجرا در می آورد
و هملت می میرد
همه فریاد می زنند
"دوباره، یه بار دیگه!" (ص 14)
شعر بلند کرمانشاهنامه  او (سال 1374) يكي از موفق ترين شعرهاي شاعران مهاجر فارسي زبان است هم از نظر محتوا و هم از نظر شكل. در اين شعر بلند عليرضا زرين توانسته بخوبي جسارت هايش را در شعر به رخ بكشد. شعر و نثر و داستان و نامه و آدرس را درهم ريخته و در اين اثر به شعر تبديل كرده و وادارت مي كند كه هم شعر بخواني و هم با خواندن شعر داستاني را دنبال كني؛ ويا روايتي را كه از آن جا مانده اي و يا در جايي به انتظارش نشسته اي تا به كشف آن برسي. در اين شعر بلند او به هیچ قواعدی نمی اندیشد و تنوع فضاها را در متنی که می نویسد برای خودش تبدیل به قاعده می کند بی آنکه بخواهد ادای کسی را در بیاورد. چند نمونه از متن "كرمانشاهنامه" كه شاعر شكل و شمايل شعر را بهم ريخته تا مقصد خويش برسد را براي تبيين اين حرف مي آورم:
نمونه شعر:
در فاصلهء بين شهرهاى کوچک و بزرگ
سفر مى کند
مسافر شبهاى مهتابى و جاده هاى طولانى،
 بطول سانفرانسيسکو تا نيويورک.
يا:
ساکن شهر هاى گوناگون
 آوارهء جهانى است بي در و پيکر با چاله هاى گود
و شهر ها با او در حرکت اند.
نمونه داستان:
در کوچه پسکوچه هاى Five Points ، يک شب مردى را که رانندهء تاکسى بود به ۶٩ ضربهء چاقو از پا در آوردند و سرش را بريدند. همان شب قبل از شروع کار با او حرف زده بود: " من از مجارستان آمده ام، دموکراسى واقعى اينجاست....در اتّحاديّهء تاکسيرانها، منشى هستم....حتماً به ميتينگ ها بيا."
نمونه نامه:
آه، شعر اخ شده است. کسى ديگر شعر تازه نمي خواند. حافظ مي خوانند و سعدى. گاهى هم فروغ و پروين. جامعه شناسى مي گويد: شعر پارسى با " در اين بن بست " شاملو به بن بست رسيده است.
اين مثالها را همگي از متن شعر بلند "كرمانشاهنامه" آوردم. در شعري كه تمام متن ها: شعر، داستان، جواب يك نامه و... تبديل به يك شعر شده اند.
در شعر علیرضا زرین نمی توانیم بدنبال یک تعریف شناخته شده و یا رایج در شعر باشیم  بلکه باید به دنبال چیزی باشیم که تعریف نشده و در تعریف نشدن اش توانسته ارائه ی شکل خاصی در شعر کند۰ اگر چه دوستي او با شاعراني چون احمد شاملو و منوچهر آتشي و شاعران بزرگ آمریکایی چون آلن گینزبرگ و لارنس فرلینگتی باعث شده تا نزديكي هايي با شيوه ي شعر اين  شاعران  داشته باشد.  اما عليرضا زرين بدليل جهان بيني وسيع و مطالعاتي كه در دو زبان فارسي و انگليسي در زمينه هنر و ادبيات دارد باعث شده تا دوستي و علاقه اي كه به اين شاعران  دارد او را وادار به تقليد از آنان نكند و در كنار اين بزرگان حرفهاي خودش را بزند و موفق ترين شعرهاي او شعرهايي هستند كه در محتوا اوج گرفته اند و نه در زبان و فرم. اگر چه بعضي از شعرهاي او را مي توان در فرم نگاه كرد فرمي كه در آن جسارت هاي او را در نوشتن مي توان ديد.
من ساده تر از چشمان سياه توام / دستانت مرا از ميان راه / برداشتند.  (ص 96)
چون جهان زندگیِ او جهانی پهناور است و در جهان پهناوری که برای او خاص شده، مدام تجربه هايش را با مخاطبين اش در ميان مي گذارد۰
به رنگ خاك شدم
تا مرا دريابي
به جنس ابر در آمدم
تا مرا بباري
به رور پيوستم
تا مرا به روشنايي ببيني
به تاريكي دل بستم
كه درزرفايم آسوده باشي (ص 7)
در مجموعه "تا زندگي سوم" دو شعر همسرایی با دوست شاعرآمریکایی اش لی بلنتاین Lee Ballentine دارد كه شعرهاي موفقي هستند. هم در شعر و هم در ترجمه شعر كه نشان مي دهد عليرضا زرين در هر دو زمينه قدرتمند است:
قیچی بنفش
بغض گلویم را
در سحرگاهی تهی
الگو می بُرد

یک چکّه درد
در خونم تزریق می شود (132)
يا:
درخشش تیغ عتیقه
که پوستم را می شکافد
و برّاقی سوسک بزرگ
که زیر قطار رفت
برهان آن است که من
ذهنم را
به پسری دادم که سایۀ دختری داشت (ص 134)
اين دو شعر كه ترجمه ي عليرضا زرين از شعر مشتركي كه با دوست شاعر امريكايي اش است نشانگر تسلط او به شعر هم در زبان انگليسي و هم در زبان فارسي است.  ترجمه های درخشان دیگر او به زبان انگلیسی از اشعار سیف فرغانی، حافظ، شاملو و آتشی در نشریات معتبر آمریکا مانند Literary Review و Daily Kos و همچنین ترجمه هایش از شعر انگلیسی به فارسی از شاعران چون ویلیام بلیک، والت ویتمن، دیلان تامس و دیگران—همه نشان آن هستند که ترجمه نیز برای او دغدغه ای بسیار جدی و خلاق است.

عليرضا زرين همچنين يك ناقد حرفه اي است و چون مسلط به زبان انگليسي است، مي تواند يكي از اشخاص مهم در رساندن و انعكاسِ شيوه ها و تفكرات ادبي و هنري جهانِ شرق به غرب و يا بالعكس باشد. او قرار است بزودي بعد از سالها دوري به ايران بيايد تا از نزديك جامعه ي امروز ايران ببيند. با آنها بگويد و از آنها بشنود. آمدنِ او به ايران، خود، يك اتفاق است و تا تحقق اين اتفاق منتظر مي مانيم.

پانویس
 در جای هر گلوله، ایلین بوکز، ۱۹۸۰
 از قادسی تا سرزمین خوار، ایلین بوکز، ۱۹۸۸
 چمدانم، ایلین بوکز ، ۱۹۹۵
 کرمانشاهنامه، ایلین بوکز، ۱۹۹۵
گزینۀ غزلهای آزاد، انتشار اینترنتی، 1997
خنیای خون خورشید، انتشار اینترنتی، 2007
تا زندگی سوم، انتشارات مروارید،  تهران 2015
To an Alien، ۱۹۸۵ 
Modern Marriage، ۱۹۹۳
The Interplay of Self & Other  ۱۹۹۳
Made You Mine America، ۱۹۹۳
Desert، ۱۹۹۶
۲۰۰۴The Book of I 


*محمد حسین مدل، متولد ۱۴ اردیبهشت ۱۳۳۹ نجف اشرف از سال ۱۳۵۵ شعرهایش را در نشریات مختلف انتشار داده است.
وی از سال ۱۳۸۳ سر دبیر مجله بین‌المللی ادبیات نوشتا است، او این مجله را با پشتیبانی حسین واحدی پور صاحب امتیاز نشریات خبر و با همکاری حسین آتش پرور منتشر کرده است. وی شعر شاعران عرب مثل آدونیس ـ مظفر النواب ـ احمد مطر و دیگران را تا کنون ترجمه و برخی از آنها را منتشر کرده است. دیگر آثار محمد حسین مدل:
گفتگوهای بدون دیدار ۱۳۶۰ / لحظه های بی وقت ـ مجموعه شعر (روشنگران) ۱۳۷۵/ افشای بیداری ـ مجموعه شعر (آوازه) ۱۳۷۸/ کنار جدایی ـ مجموعه شعر (آژینه) ۱۳۸۳/ جدایی گفتگو ـ گزیده اشعار (نگاه) ۱۳۹۰/ سمت حرف ـ مجموعه شعر (داستانسرا) ۱۳۹۲ / حتای مرگ ـ هفتاد تفسیر از" هفتاد سنگ قبر" یدالله رویایی ـ با همکاری محمد ولی زاده ـ(داستانسرا) ۱۳۸۳/عبارت از چیست (از سکوی سرخ ۲) گرد آوری و تنظیم گفتگوهای یدالله رویایی ـ آهنگ دیگر ۱۳۸۶
به زبانهای دیگر: لحظه‎های بی‎وقت (فارسی ـ سوئدی) با ترجمه سهراب مازندرانی ـ نشر رویا ـ سوئد ـ ۲۰۰۰ میلادی
/ فاصله در خود ( دو زبانه فارسی ـ فرانسه) چهل تابلو نقاشی از خسرو برهمندی با ترجمه چهل شعر به فرانسه ی بهمن صدیقی از ـ یدالله رویایی ـ بهمن صدیقی ـ حسین شرنگ ـ محمدحسین مدل ـ مکیک ـ مونترال کانادا ۲۰۰۹ میلادی

برگرفته از ویکی پدیا

هیچ نظری موجود نیست: