This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

پنجشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۶

آینه* / شعر/ سیلویا پلات / ترجمۀ ضیاء موحد**


حالا دریاچهام
زنی روبروی من خم شده است
برای شناختن خود 
سرا پای مرا می کاود
آنگاه به شمعها یا ماه، 
این دروغگویان، بازمیگردد


آینه

نقره ام، دقیقم، بیهیچ نقش پیشین
هرچه میبینم بیدرنگ می بلعم
همان گونه که هست، نیالوده به عشق یا نفرت
بی رحم نیستم ، فقط راستگو هستم
چشمان خدایی کوچک، چهار گوشه
اغلب به دیوار رو به رو میاندیشم
صورتی ست و لکه دار
آنقدر به آن نگاه کرده ام که فکر می کنم
پاره ی دل من است
ولی پیدا و ناپیدا می شود
صورتها و تاریکی بارها ما را از هم جدا می کنند

حالا دریاچهام
زنی روبروی من خم شده است
برای شناختن خود سرا پای مرا می کاود
آنگاه به شمعها یا ماه، این دروغگویان، بازمیگردد
پشت او را میبینم
و همانگونه که هست منعکس می کنم
زن با اشک، و تکان دادن دست، پاداشم میدهد
برای او اهمیت دارم، می آید و می رود
این صورت اوست که هر صبح جانشین تاریکی می شود
در من دختری را غرق کرده است
ودر من زنی سالخورده هر روز به جستجوی او
مثل ماهی هولناکی برمیخیزد .


تارنمای پرتو،
* برگرفته از مجموعه شعر "آریل" که دو سال پیش از خودکشی شاعر در سال 1963، در لندن چاپ و منتشر شد. Robert Lawell رابرت لاول، شاعر درگذشتۀ آمریکایی، در مقدمۀ این کتاب نوشته بود: "در این اشعار پلات با خودش یکی میشود، خویشتنی که با طراوت، ظرافت و شقاوت آفریده شد؛ یکی از آن قهرمان ابر واقعی و سحر آمیزِ بزرگ کلاسیک."

**سید ضیاء موحّد استاد فلسفه و منطق و شاعر ایرانی است. وی زاده 1312 در شهر اصفهان است. او دورۀ ابتدایی و متوسطهٔ خود را در اصفهان به پایان برد و سپس تحصیلات خود را در دانشکدۀ علوم دانشگاه تهران در رشته فیزیک و در یونیورسیتی کالج لندن، در رشته فلسفه ادامه داد. او مدیر گروه منطق و عضو هیئت امنای انجن حکمت و فلسفه ایران است. از موحّد علاوه بر چند دفتر شعر، آثار زیادی در منطق و فلسفه و نیز در زمینه ادبیات منتشرشده است.

هیچ نظری موجود نیست: