This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

جمعه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۷

چند شعر از:خالد بایزیدی(دلیر) / به مردم به پا خواسته کردستان

دیشب، جنگل در گوش سنگین جلادانش بانگ زد:
از هر درختی که قطعه قطعه کردید، 
در سینه‌‌ی سبزم، 
هزار درخت معطر می روید.

چند شعر از: خالد بایزیدی (دلیر)
به مردم به پا خواسته‌ی کردستان

*
دیشب، نجوای جنگل، 
لالایی درخت‌های جوانِ به‌خواب رفته‌اش بود
و فریادی در گوشِ سنگین جلادان:
از هر درختی که قطعه، قطعه کردید
در سینه‌ی‌ سبزم
هزاران درخت معطر می‌روید
زیرا با خون شهیدان  
آبیاری شده‌اند.
*
اعدامی، بَر پروُ بال کبوتران دست کشید و گفت: 
به جنگل‌ها بگوئید مبادا ازدرخت‌ها 
چوبه‌ی داری یا قفس‌ی بسازند؛
چشم‌های آبی آسمان
در انتظار پرواز پرندگان است
*
چوبه‎ی دار، مجالش نداد 
تا به بهار بیندیشد؛
پروانه‌ای برشانه‌اش نشست
و چه زود، پر زد و رفت.
*
در آینه اشک‌هایم را پاک می‌کنم
موهایم را شانه می‌‌زنم
زیباترین لباس‌هایم را می‌پوشم
و به جلادانم می‌گویم:
سرزمینم را می‌بینید چه شادمانه
عزیزترین شاهین‌هایش را
درسینه‌ی آبی آسمان 
به خاک می‌سپارد؟ 
آئینه، ماتم گرفت
زار‌یِ مادری، آئینه‌گی‌اش را درهم ریخت

هیچ نظری موجود نیست: