This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

جمعه، تیر ۰۱، ۱۳۹۷

دو شعر از هنگامه عباسی


چه زخم كاريیاى زدى نارفيق
به باورم به عشق
به باورم به انسان


1
به نداشتن از تو نيست كه غبطه ميخورم
به زنانگیام كه تحقير ميشود
به كاشتههای بىبَرى كه كاشتم
درون باغچهاى
خالى از خاك پاك،
به روح سركشى كه رام شد
به عشق كه اعدام مىشود به بند ظالمانه اش....
چه زخم كاريیاى زدى نارفيق
به باورم به عشق
به باورم به انسان

2
تقصيرِ تو نبود
معشوق ذهنِ من، در قالِب تو بود
بر بوم خالى وسفيد، تصويرِ سالها انتظار من زعشق
در طرحى از تو نقش بسته بود
هاشور مى زدم تورا، با رنگِ شعر
با طرحى از نسيم
پُر رنگهاى سخاوت و مهر
برق ستاره ها
با اشك شوق، با باران
با باورم نشاندمت، درون قاب عكس كهنه ام
تو بى خبر از اين همه شكوه
از جنسِ زندگى، همرنگِ اين جهان
بر كشتزارِ متروکِ منفرد
در جا مى زدى
من با ارغوانِ عشق، پرواز تو شدم
تو ، شعر من شدى
من، ساختمت
پاهاى خسته تو را، من بال و پرشدم
تو، در راهِ گام به گام
من، با سرعتِ زمان
در اسمان، بر روى ابر
در بسترِ خيال
تو سنگين و پُر غرور
در تيك و تاكِ لحظه
هاى گيج
در محدوده
ای به اندازهِ گذر
در انتظارِ مجهول مانده
اى
من ميروم، محو ميشوم، سبك
در حجمِ شب، در صبحِ زود
با سرعت افتادن برگى از درخت
دور ميشوم ز تو
، از تو كه نه
از تصويرِ ذهن خود، 
از نور
با یک كليك
ايگنور
Ignore
دليت  
Delete
بلوك
Block  
با سرعت عبور

هیچ نظری موجود نیست: