كاش میتوانستم
با اين همه هميشه بهارِ پرپر
پَری برای پرواز بسازم
و با گلهای همیشه بهار
و تا ستارهای كه
دوست می دارم
دوست می دارم
پرواز كنم
تا بهارهمیشه.
تا بهارهمیشه.
گلهای همیشه بهار
آرام پر پر مي شوند
گل های هميشه بهار.
*
بامداد،
در ميدان و رگبار.
شامگاه،
در خيابان و تكرك.
و سالها غمناك،
در گلدانی تاريك
پشت پنجرهای نمناك.
*
آرام پرپر میشوند
عطر سپیدشان،
عطر هميشه است
جادوی ماندگار
در چار فصل خاطره و تاريخ.
*
آفتاب
در خاك و خون و خاكستر
عاشقانه دامن میگسترد
بر بالين هميشه بهارانِ پرپر.
و سياهـپوشان هميشه،
- كوهساران پولاد و پرنيان-
در خاك،
گوهر میجويند و استخوان،
با چشمانی توفانی،
درياچههای آتش.
*
فردا باز،
هزارجوانهی هميشه بهار،
نورس
نوبازو
در برفبار افسونیِ افيون
مدفون خواهد شد
و جعبههای زمستانی
پر از هميشه بهارهای پرپر
در دستِ باد بازخواهد ماند.
*
آرام پرپر میشوند
گلهای هميشه بهار
وقتي كه آفتاب نيست
و زندگی
دنبالهی شب است.
*
كاش میتوانستم
با اين همه هميشه بهار پرپر
پَری برای پرواز بسازم
و با گلهای همیشه بهار
و تا ستارهای كه دوست می
دارم
پرواز كنم.
تا بهارهمیشه.
سيزدهم فوريه ٢٠١٧
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر