امشب
از زبانه های آتشم / امشب
اين دلِ تپنده ی به خون نشسته ام / يادِ
عاشقانِ سالهای سر بلندِ دور را / نغمه
ای، دوباره ساز کرد.
يادِ عاشقان
رضا مقصدی
يادِ عاشقان
..........
امشب از زبانه های آتشم
امشب اين دلِ تپنده ی به خون نشسته ام
يادِ عاشقانِ سالهای سر بلندِ دور را
نغمه ای، دوباره ساز کرد.
امشب از زبانه های آتشم
امشب اين دلِ تپنده ی به خون نشسته ام
يادِ عاشقانِ سالهای سر بلندِ دور را
نغمه ای، دوباره ساز کرد.
با بلندِ آتشی که در دلم زبانه می کشد
در کشاکشم.
در کشاکشم.
امشب اين دلِ مشوّشم
ره، به سوی آرزوی تازه باز کرد.
ره، به سوی آرزوی تازه باز کرد.
خونِ من اگر که ريخت
گر سرودِ سينه ام دوباره رنگِ غم گرفت
شادیِ زمانه از دلِ اميدوارِ مردمم اگر گريخت-
باغ را به خنده ، مژده آوريد
لاله های دشت را خبر کنيد
گر سرودِ سينه ام دوباره رنگِ غم گرفت
شادیِ زمانه از دلِ اميدوارِ مردمم اگر گريخت-
باغ را به خنده ، مژده آوريد
لاله های دشت را خبر کنيد
آن بهار ِ بی قرار ِ برگ وُ بارِ ما
می رسد ز راه.
می رسد ز راه.
با دلی، پُر از ترانه های سبز ِدوستی
با تنی ،شکفته از شکوفه های عشق
با طراوتی ،ز خنده ی بنفشه های صبحگاه.
با تنی ،شکفته از شکوفه های عشق
با طراوتی ،ز خنده ی بنفشه های صبحگاه.
آه ... ای دلِ غمين ! ببين!
امشب از اميدهای تازه، سرخوشم
در سپيده های آسمانِ ميهنم
بال می کشم.
امشب از اميدهای تازه، سرخوشم
در سپيده های آسمانِ ميهنم
بال می کشم.
ای شما بهار را در انتظار !
اين زمان ، شکفته ام چو باغِ پُرشکوفه ی بهار.
اين زمان ، شکفته ام چو باغِ پُرشکوفه ی بهار.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر