نشانیی دیگرش؟ اهل دل است.
اگر مهتاب باشدگلیم را توی ایوان میاندازد
كنار شب بوها،
و می گذارد "تاج" آواز بخواند
و نیی "كسایی" و تارِ "شهناز"
گفتگو كنند.
نشانیهای مادرم
ای ماه بلند! منتظر چه هستی؟
زودتر به راه خود برو
و از پشت پنجرهی خوابگاه من
پیغام مرا به اصفهان ببَر.
مادرم هنوز بیدار است
و ترا از پنجره خواهد دید.
چون او را نمیشناسی
نشانیهایش را میدهم:
او خوشهی انگور بیدانه است
انار سرخِ دان شده
انجیر سیاهِ دهان گشوده
لیموی قاچ شده كنار ریحان
كاكوتی در ماست
و نعناع در دوغ
گرمك در تابستان
خرما در زمستان
و پستهی خندان در همهی فصل ها.
چهرهای گشاده دارد
با چشمهایی مهربان.
گیسوان سپیدش
تا روی شانه میرسد
اما قدش خمیده نیست
و چون رودابهی زال شده
همچنان خدنگ مانده.
نشانیی دیگرش؟ اهل كتاب است.
نیایش كتابخانهای داشته
كه بارِ هفت شتر میكردهاند.
مادرم بر بالین پدرش
"گلستان" سعدی میخوانده
تا هم غلط هایش را بگیرد
و هم به خواب برود!
او هنوز ترانههایی را از بَر دارد
كه در عروسیی برادرش میخواندهاند.
نشانیی دیگرش؟ اهل دل است.
اگر مهتاب باشد
گلیم را توی ایوان میاندازد
كنار شب بوها،
و می گذارد "تاج" آواز بخواند
و نیی "كسایی"
و تارِ "شهناز"
گفتگو كنند.
ای ماه بلند! زودتر پیغام مرا ببَر
و به او بگو
تا همان ترانهای را برایت بخواند
كه سالها پیش در ایوان میخواند:
" تو كه ماه بلند آسمانی
منم ستاره میشم دورت میگردم.
تو كه ستاره میشی دورم میگردی
منم ابر میشم روتو میگیرم.
تو كه ابر میشی رومو می گیری
منم بارون میشم شُرشُر می بارم.
تو كه بارون میشی شُرشُر میباری
منم سبزه میشم سر در میارم.
تو كه سبزه میشی سر در میاری
منم گلی میشم پهلوت می شینم."
گفتگو كنند.
ای ماه بلند! زودتر پیغام مرا ببَر
و به او بگو
تا همان ترانهای را برایت بخواند
كه سالها پیش در ایوان میخواند:
" تو كه ماه بلند آسمانی
منم ستاره میشم دورت میگردم.
تو كه ستاره میشی دورم میگردی
منم ابر میشم روتو میگیرم.
تو كه ابر میشی رومو می گیری
منم بارون میشم شُرشُر می بارم.
تو كه بارون میشی شُرشُر میباری
منم سبزه میشم سر در میارم.
تو كه سبزه میشی سر در میاری
منم گلی میشم پهلوت می شینم."
5 آوریل 2014
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر