This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

چهارشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۹۸

بیانیهٔ وب‌سایت رسمی احمد شاملو: "جايزه برای آنها که به سانسور گردن می نهند؟"

در معبرِ قتلِ عام
شمع‌های خاطره افروخته خواهد شد.
دروازه‌های بسته
به‌ناگاه، فراز خواهد شد
دستانِ اشتیاق
از دریچه‌ها دراز خواهد شد
لبانِ فراموشی به خنده باز خواهد شد
و بهار، در معبری از غریو
تا شهرِ خسته، پیش‌باز خواهد شد.
سالی، آری، بی‌گاهان
نوروز، چنین آغاز خواهد شد.

چهل سالِ پیش، «شاعر آزادی»، هشدار داده بود که روزهای سیاهی در پیش است. به‌باور شاعر اما، این دوران پر ادبار پایدار نیست چرا که جبر تاریخ، آن را زیر غلتک سنگین خویش در هم خواهد کوفت. شاعر، با ما از زیانی سخن گفته بود که نسل‌ها در این کشاکش اندوهبار متحمل خواهند شد، زیانی سخت کمرشکن.

       میلادِ احمد شاملو امسال، همراهِ غریو‌ رنج زنان و مردانی سر رسید، سنگینی‌ بارِ سال‌هاشان بر دوش و مواجب‌بگیران کشتار ــ وارثانِ قابیلانی ابدی ــ کوچه و نیزار این خاک را به معابر قتل‌ عام بدل کردند و گورستانی چندان بی‌مرز شيار کردند که بازماندگان را هنوز از چشم خونابه روان است. برآنیم که دیگر هیچ‌چیز در ساحتِ تاریخ و زیستِ انسانِ ایرانی به پیش از آبان 98 برنمی‌گردد: وضعیتِ ما هرگز «عادی» نبوده است و آن‌که می‌کوشد این وضعیت را «عادی» جلوه دهد، خود عمله‌ی جنایت است.

          نقاب‌ها یک به یک فرو می‌افتند: سلاخانی که امروز می‌کُشند و پول تیر می‌گیرند و پنهان به خاک می‌سپارند و فردا، نقابِ «هم‌دلی» بر چهره می‌زنند و به‌خیال خویش می‌توانند شرافت و عزتِ بازماندگان را با رشوه بخرند. در این هنگامه‌ی تلخ، جایی برای پیغام‌های تسلیت نیست، زبان سخت قاصر است. ما را کشته‌اند، فرزندانِ ما را کشته‌اند و همگی عزاداریم. و هیچ داغداری به خودش تسلیت نمی‌گوید.

       شاملو با ما گفته بود: «آن‌که هدفش، تنها و تنها رستگاری انسان نباشد، درد و درمان توده‌ها را نداند و نشناسد روشنفکر نیست، دزدی‌ست که با چراغ آمده است.» ناگفته پیداست که رستگاری انسان ایرانی، در حفظ وضع موجود نیست و هنرمندی که مهره‌ایست در حفظ چنین وضعی و به گاهِ فاجعه به پیغام تسلیتی ترسان بسنده می‌کند، تجسد همین دزد بی‌چراغ است: خون را نمی‌توان به پیغام تسلیت شست.

       پس از آبان 98، جامعه‌ی ایرانی واردِ وضعیت انقلابی شده است. به‌عبارتی «خشم مقدس» همه‌‌ی فراموش‌شدگان قرون و تهیدستان و آزادی‌خواهان به هم گره می‌خورد تا بساط فرهنگ مسلط را برچیند. فرهنگی که ثمره‌اش برای ایران‌زمین جز گسترش فساد و فقر و تباهی نبوده است. فرهنگِ مسلط، به هنرمندانی صله می‌دهد که مؤمنانِ پرمطایبه‌ی آن «اوجب واجبات»‌اند، اما نقابِ «همدلی» از صورتشان نمی‌افتد تا به گاهِ عسرت، مجلس‌گرم‌کنِ حاکمان باشند. شاملو شاعر مدایح «بی‌‌صله» است. مدیحه‌سرای ظلمت نیست. مدح و مرثیه‌اش برای خون مرتضاست، برای اشک پوری، برای کاوه‌های اعماق.

       از آثار و نوشته‌های احمد شاملو، هنوز صدها صفحه، اجازه‌ی انتشار ندارند. شاملو خود خطاب به آن دستگاه سانسور نوشته بود: «شعر جهان نیازمند ارشاد کارمند تنگ‌نظر شما نیست‌ که‌ به‌ عقیدۀ سخیف‌ عوامانه‌‌اش، هر شعر که‌ هدفش گذر از حیوانیّت به‌ انسانیّت‌ باشد، ادبیات فاحشه‌خانه است.»

       در چنین شرایطی، نمی‌توان جایزه‌ای به نام «احمد شاملو» ترتیب داد که به این دستگاه سانسور گردن می‌نهد و شرط پذیرش آثار را گذر از سد سانسور فرقه‌ی کوتوله‌ها معرفی می‌کند. وب‌سایت رسمی احمد شاملو، از پیش از آغاز شکل‌گیری این جایزه با آن موافقتی نداشت و پس از رسوایی‌های متعدد جایزه، چه از نظر مبانی پذیرش آثار، چه روال داوری و انتخاب‌ها، آن‌ را نه شایسته‌ی شعر مستقل فارسی می‌بیند و نه در قامت نام شاعر آزادی. از این‌رو بر آنیم که سال آینده، جایزه‌ای جهانی به نام احمد شاملو ترتیب دهیم که همراهِ صدای فروخفته‌ی شعر فارسی باشد: شعری که در سراسر آن خاک نوشته می‌شود، به‌قلم همه‌ی جان‌هایی که نه روزنامه‌های اصلاح‌کار جایی برایش باز می‌کنند، نه مصالح بازار نشر و محاق سانسور. شعری که قصد ندارد از سد سانسور بگذرد. شاملو بر این بود که «شاعران ‌جوان‌تر این ‌امتیاز را دارند که می‌توانند به ‌قله‌های ‌شعر جهان دسترسی‌ داشته ‌باشند و از این ‌راه ‌گنجینه‌ی ‌دانسته‌ها و آموخته‌هاشان‌ را تا حد ممکن‌ پربار کنند. این‌ امکانی‌ست ‌که ‌به‌ندرت ‌تا صد سال ‌قبل ‌برای ‌شاعران‌ ما پیش‌ می‌آمد. شعر امروز، دیگر در هیچ‌ جای ‌جهان بومی ‌عمل ‌نمی‌کند و یک‌پارچه‌گی‌اش‌ در همین‌ به‌اصطلاح ‌اوسموزی ‌عمل‌ کردن ‌اوست. بازار بده‌بستان ‌جهانی‌ست. ما از هم‌ می‌آموزیم ‌و به ‌هم ‌یاد می‌دهیم. عقب‌ ماندن‌مان ‌از قافله‌ی شعر جهان قابل‌ توجیه ‌نیست.» از این‌رو جایزه‌ی مستقل شعر شاملو را با داورانی بین‌المللی اعلام خواهیم کرد. «صله»ای در کار نخواهد بود ولی ترجمه‌ی اثر برگزیده به‌دست مترجمانی تراز اول به زبان‌های اسپانیایی و انگلیسی ترجمه خواهد شد و به‌وسیلهٔ ناشران معتبر جهان منتشر خواهد شد. مبانی و سازوکار این جایزه را در نوروز آینده اعلام خواهیم کرد.

       و از همین فردا، مستمر، آثاری از احمد شاملو را منتشر می‌کنیم که هنوز مجوز نشر ندارند و نامه‌هایی را که شرایط کابوس‌وار تاریخ ما را روایت می‌کنند. و بالأخره پس از سال‌ها رمان عیسا دیگر یهودا دیگر نیز در هفته‌های آینده در سایت رسمی احمد شاملو منتشر خواهد شد.

در معبرِ قتلِ عام
شمع‌های خاطره افروخته خواهد شد.
دروازه‌های بسته
به‌ناگاه
فراز خواهد شد
دستانِ اشتیاق
از دریچه‌ها دراز خواهد شد
لبانِ فراموشی
به خنده باز خواهد شد
و بهار
در معبری از غریو
تا شهرِ خسته
پیش‌باز خواهد شد.

سالی
آری
بی‌گاهان
نوروز
چنین
آغاز خواهد شد.

       چنین سالی را انتظار می‌کشیم. سالی که در پیوند دل‌های چاک‌چاک ما سر می‌رسد؛ سالی که چاووشی اُمیدانگیز مردم راهش را هموار می‌کند. صدای فرهنگ ایرانی، صدایی‌ست متکثر و پویا. اما مبارزه‌ی انسانی همیشه بر سر عزت و کرامت است. و آن‌که فراموش می‌کند، راه را بر آزادی و برابری می‌بندد. مبارزه‌ی ما، در نخستین قدم «نبردی علیه فراموشی‌» است.

    وب‌سایت رسمی احمد شاملو

21    آذرماه 1398


هیچ نظری موجود نیست: