This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

سه‌شنبه، مهر ۰۵، ۱۴۰۱

میرا تو نیستی، مهسا!، شعر، پرتو نوری علا


مهسا! پیکر جوانت را به خاک سپردیم

تا نوباوگان، با آگاهی و دلیری، گوهر از زمین، برگیرند؛

اکنون تماشا کن! یک دُورِ پر شکوه، آغاز گشته است.

میرا تو نیستی، مهسا!

پرتو نوری علا


مهسای ما، از سپیده آمده بود

از ندا وُ نسرین وُ شیوا

از مریم، از ریرا، از بکتاش، از زینب وُ پویا

از فرزاد، از نوید، از ستار، از محمود،

از نرگس، از محمد وُ گلرخ وُ آتنا

از زَم وُ آرش وُ نازنین، از کسری

مهسای ما از رویا آمده بود؛ 

حدیث وُ نیکا وُ سارینا ... امتداد مهسا گشتند.

 

میرا تو نیستی، مهسا

جانِ جوانِ زندگی، ژینا!

گیسوانت آغشته به عطر گل های کردستان

بیرون زده از گوشه و کنار سر بندت

حرامّیِ چشمچرانِ "گشت ارشادرا 

به وسوسه انداخت.

 

آه... ژینا! مهسا! دختر همیشۀ ایران

اگر مغرور و جوان و زیبا نبودی

حرامّیِ اسلحه پوش،

حتی نیم نگاهی به تو نمی انداخت.

  

تو در سکوت، او را به سُخره گرفتی 

و او خشم اش را 

در جامۀ کثیف قدرت، بر سرت کوبید.

آسمانِ ایران خونین شد؛

به نافرمانیِ ابر وُ باد درآمد.

 

مهسا! پیکر جوانت را به خاک سپردیم

تا نوباوگان، با آگاهی و دلیری 

گوهر از زمین برگیرند؛ 

اینک تماشا کن!

یک دُورِ پر شکوه

آغاز گشته است.

 

کالیفرنیا، 2022/1401

 


۱۵ نظر:

تهمینه کاتوزی گفت...

پرتو جان، شعر بسیار زیبایی سروده اید ، مایه های آزادی ، عدالت و عشق در اشعار شما موج می زند که با لطافت و ظرافت خاصی بیان می شود ، شعرهای شما سخت به دل می نشیند و شعرِ "میرا تو نیستی، مهسا!" تا ابد در تاریخ ادبیات ایران ثبت خواهد شد. دستت درد نکند.

ناشناس گفت...

مثل همیشه قابل ستایش خود شما نشان ایران اید و نشانه زن با شکوه ایران

عبید سن خوزانی گفت...

پرتوجان..

تو از "شمال" آمدی

این دخترعزیز ما از سقز به شمال رفته بود و ازشمال به عشق دیدار خاله اش، همراه بقیه افراد خانواده پابه تهران گذاشته بود، این دختر همه مردم ایران

ناشناس گفت...

بسیار زیبا. دست میزاد به شاعر

سپیدۀ قیاسوند گفت...

سلام پرتو خانم عزیز و با احساس
بسیار زیبا بود. در حال خواندن، اشکم نمیگذاشت تا خوب صفحه را ببینم.
به امید آزادی

شکوه میرزادگی گفت...

پرتو جان مرسی از این شعر بسیار زیبایت. اشک به چشمانم آورد.
روی سایت بنیاد است
https://savepasargad.com/
با مهر و بوسه

Saeed Bastani گفت...

احساس غریبیست. ارتعاش دردناکی که در تخیل وقاد شما و درتک تک واژه هایتان موج می زند، توامأ اشگ اندوه و امید به چشمان من آورد.

Noah Helga گفت...

ترنم اين شعر زيبا، إبر باران شد و روحم آزادي را فرياد ميزند.
مهسا تاريخ انقلاب را از نو نوشت.
آزادي كجائى كه جابت خاليست.

اسد رخساریان گفت...

درود بر شما خانم پرتو نوری‌علا عزیز
شعر شما را خواندم و بارها آن را تحسین کردم، چرا که زبانِ دلِ من هم با آن عجین بود.دستان خوش.

احمد قاضی نور گفت...

Beautiful

Partow, Literature, Art and Culture گفت...

دوستان عزیز و نازنین، از یکایک شما که به لطف و مهربانی شعرم را خوانده اید، سپاسگزارم.
آرزو می کنم نسل شجاع و زنده و جوان امروز، این رژیم را وادارد که زندگی رفته آنان را بازپس دهد.

Unknown گفت...

پرتو عزیز و نازنین

شعر "میرا تو نیستی، مهسا!" را خواندم. پرتو مهربان و تابان دستمریزاد! مهر و تابندگی ات افزون باد.
بتول عزیزپور

Fereydoun Moezi Moghadam گفت...



پرتوجان،

ده بار فرو ریختن وجودش را که آشکارا از ضربه‌ای که بر سر او زده بودند ناشی شده بود نگاه کرده‌ام. آن سرزمین را سلاخ‌خالنه کرده‌اند.
سروده‌ات می‌ماند که برای کشتن زنی جوان و بی‌گناه است. بماند و خوانده شود برای شکستن زنجیر دین نرینه‌ها، برای همیشه.

Partow, Literature, Art and Culture گفت...

عزیزانم بتول نازنین و فربدون مهربان.
با سپاس از مهرتان و با آرزوی دیدار در ایران.

آرش مرادی گفت...

خانم نوری علا احساسات شما سرشار از عدالتخواهی در جزء جزء شعرتان هویداست. زنده و سلامت و دادخواه باشید.