This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

پنجشنبه، شهریور ۳۱، ۱۴۰۱

گیسو در آتش، شعر، اسماعیل نوری علا

 

اینک طلوع گیسوی مهسا / اینک طنابی از رؤیا

کز برج آرزو بزمین می رسد / و شهر را / با جعد پر شکن خویش

از هرچه مظهر ناپاکی / می روبد


گیسو در آتش،  

اسماعیل نوری علا


هرگز اشعه ای جز مهر

در لابلای موی شما نیست

آن را برای کشتن خورشید مهر

با روسری، که مظهر تاریکی است

خاموش می کنند.

 

اما

آتش همیشه مظهر پاکی است

آتش برای گند زدائی است

آتش به سینهء حافظ

خورشید آسمان تفکر

آتش به روسری دختران شهر

میعاد روز روشن آزادی ست.

 

اینک طلوع گیسوی مهسا

اینک طنابی از رؤیا

کز برج آرزو بزمین می رسد

و شهر را

با جعد پر شکن خویش

از هرچه مظهر ناپاکی

می روبد

 

آی...

این جشن آتش است

این جشن روسری است که می سوزد

این جشن لایروبی تاریخ است.

 

اول مهر 1401 - 22 سپتامبر 2022

 

 

۲ نظر:

Partow, Literature, Art and Culture گفت...

So beautiful. touching and true.

Abouzar Karimi گفت...

به استاد بفرمایید نظر به غلبه‌ی وزن نیمایی «چیزی در آرزو بنداریم» بهتر است. ❤