در هفته ای که گذشت، فصلنامۀ ادبی – هنری بررسی
کتاب به سردبیری مجید روشنگر، مجموعه شعر "این سکتهی سگ مَصب" از اکبر ذوالقرنین،
و مجموعه شعر "ناممان در هوا سرگردان است" از عادل بیابانگرد جوان، به تارنمای
پرتو رسید.
فصلنامۀ بررسی کتاب (ویژه هنر و ادبیات)، به سردبیری و ویراستاری مجید روشنگر، شماره
85 از دورۀ جدید (سال بیست و شش) در بهار سال 1395، منتشر شد. انتشار این شماره
همزمان با پنجاه و یکمین سال انتشار این نشریۀ ادبی، و بیست و ششمین سال انتشار در
دورۀ جدید است.
بخش فارسی این شماره، با یاد شادروان پرویز
کلانتری، و "چند حرف" مجید روشنگر آغاز می شود و با اشعار، داستانها،
خاطرات، ترجمهها و نقد و بررسی ادبی توسط شاعران و نویسندگان ایرانی از ایران و
خارج از ایران، پایان می گیرد. در بخش انگلیسی بررسی کتاب نیز چندین شعر به زبان
انگلیسی منتشر شده است.
فصلنامه بررسی کتاب را می توانید از کتابفروشی
های ایرانی یا در تماس با آدرس ایمیل و تلفن زیر ابتیاع نمائید.
310-266-6131
این سکتۀ سگ مصب، مجموعه شعر، اکبر ذوالقرنین، سوئد، نشر باران، چاپ اول 2010، صفحهآرائی و طرح روی جلد: جهانگیر سروری
این مجموعه هشتاد و هفت صفحهای که ذوالقرنین به همسرش "هالینا، دانای
عشق" تقدیم کرده است، شامل یک مقدمه و 28 شعر است که از شنبه هفت نوامبر 2009
شروع می شود و تا چهارم دسامبر 2009 ادامه دارد. دوره ای که شاعر به علت سکته مغزی،
برای درمان، در بیمارستان "اِرشتا" در استکهلم بستری میشود تا زمانی که به خانه بازمیگردد.
هر شعر وصف
شرایط جدید، تلاشی میان مرگ و زندگی است. تلاشی برای تسلیم نشدن، برای ماندن. و شاعر
این تلاش را مدیون محبت دوستان مهربانش، بویژه بهروز شیدا میداند که در لحظات تسلیم شدن، بر تخت بیمارستان،
چون چشم میگشود او را نزدیکتر از همیشه مییافت "چندان که حضورش روشنای
دریچهای شد باز هم رو به باغِ زندگی، بیشههای شعر و تلاش برای ماندن و سرودن."
اکبر ذوالقرنین شاعر و نوازندهی چیرهدستِ سه
تار، در مقدمه کتاب مینویسد: "زادهی همدانم؛ به سال 1323، از
چاپ اولین دفتر شعرم "مثل راهوار نسیم" سی و چند سال میگذرد. [...] از
تجربههای تئوریک خویش در ایران نکتهها به یاد دارم؛ که یکی از بارورترینشان نشستهای
کارگاه شعر در مجلهی فردوسی، با حضور اسماعیل نوریعلا بود."
آه
هر سپیده / عطر
نفسهای تو را / نسیم میآورد پناهِ پنجره / آه / پاهایم جفت و دستانم بسته است /
تا پرستار بیآید و پرده را بکشد کنار / هزار بار آه میکشم / آه! / آه!
این دفتر را میتوان از کتابفروشیهای ایرانی یا با تماس مستقیم با نشر باران در
سوئد، ابتیاع نمود
info@baran.st
"ناممان
در هوا سرگردان است"، مجموعه شعر، عادل بیابانگرد جوان، تهران، انتشارات
نیلوفر، 1390، سری شعر فارسی قرن 14
این مجموعه شامل دو دفتر است به نامهای: از این
ساحل سیاه که منم، و بگذار باران ببارد، که مجموعاً چهل و سه شعر را در برگرفته
اند.
اشعار این کتاب، بیشتر احساس و عواطف و برداشتهای شخصی عادل را نسبت به عشق، طبیعت، مرگ و
زندگی... در زبان و بیانی ساده به خواننده منتقل میکنند. زمینهی بیشتر اشعار این دفتر، خاکستری و
از نگاهی حسرت زده و غمگین، شکل گرفته است.
عناصر طبیعی، بویژه "دریا" یا
نوستالژی دریا، گاه بستر درخشان برخی اشعار این کتاب است.
پیش از این کتاب، از عادل جوان، مجموعه شعر "پشت
این صدای تازه" شامل 37 شعر بلند و کوتاه، توسط نشر ثالث در ایران چاپ و
منتشر شده بود.
شعر شماره 25 از مجموعه شعر "ناممان در هوا
سرگردان است".
قصههای مادرم /
سرودههای پدرم را / پیدا کردهام من / همین امروز / وقتی کنار دریا / راه میرفتم
/ و افق در پیش بود / با پریانی که روزگاری دور / در قصههای مادر / و سرودههای پدر / خوش میدرخشیدند / پریانی که از دریا
به جنگل / از جنگل به کوه / مدام میگریختند / از قصهای به سرودهای / از سرودهای به قصهای دیگر.... / من / سرودههای پدرم / قصههای مادرم را/ امروز / پیدا کردهام / کنار این دریا / لای درختان این جنگل نزدیک
/ من / خودم را / پیدا کردهام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر