از نفیسی تا به امروز نُه مجموعه شعر
به زبان فارسی و انگلیسی به چاپ رسیده است و نیز مقالات متعددی در باره
ادبیات و اجتماع. مجید نفیسی از دانشگاه یوسی ال ای، در رشتهی
زبانها و فرهنگهای خاورمیانه
در مقطع دکتری فارغ التحصیل شده است و سال هاست ساکن لس آنجلس است.
"جیرجیرک و شش شعر بلند دیگر" اثر
مجید نفیسی، کتابی است در ۱۹۴ صفحه که در زمستان سال ۱۳۹۴ از سوی انتشارات
آوانوشت روانهی بازار شده است.
این کتاب در بردارندهی هفت شعر بلند
از شاعر است که بین سال های ۱۳۴۴ تا ۴۸ آنها
را سروده است . دو شعر این کتاب یعنی شعرهای "جیرجیرک" و
"بازگشت"، در سال ۱۳۴۸ در کتاب "در پوست ببر" از سوی انتشارات
امیرکبیر، منتشر شدهاند و بقیه شعرها
برای اولین بار است که در کتابی مستقل گرد آمدهاند؛
هرچند که پیش از این در نشریاتی چون آرش ، جنگ اصفهان و دفترهای "جزوهی
شعر" انتشار یافته بودند.
مجید نفیسی متولد۱۳۳۰، اصفهان است .
اولین بار در سیزده سالگی دو شعر از او در جنگ اصفهان درآمد که در
مقدمهی آن نوشته شده بود: "مجید نفیسی سیزده سال دارد . کلاس اول
دبیرستان . یک سال میشود که شعر مینویسد
... معرفی بیشترش را میگذاریم برای
فرصتهای بعد. و این است دو نمونه از شعرهایش."۱
وی به سرعت به عنوان شاعری پرکار و
بسیار مستعد در مجامع ادبی شهرت پیدا کرد. نفیسی در دهه پنجاه شمسی جذب فعالیتهای
سیاسی و اجتماعی شد و شعر را رها کرد و دوباره از اوایل دهه شصت آن را ازسر
گرفت . اولین مجموعه شعر نفیسی در سال ۱۳۴۸ "در پوست ببر" از سوی
انتشارات امیرکبیر منتشر شد. این کتاب شامل تعدادی شعر کوتاه و دو شعر بلند
"جیرجیرک" و "بازگشت" است.
از نفیسی تا به امروز نُه مجموعه شعر
به زبان فارسی و انگلیسی به چاپ رسیده است و نیز مقالات متعددی در باره
ادبیات و اجتماع. مجید نفیسی از دانشگاه یوسی ال ای، در رشتهی
زبانها و فرهنگهای خاورمیانه
در مقطع دکتری فارغ التحصیل شده است و سال هاست ساکن لس آنجلس است.
وقتی از شعر بلند حرف می زنیم از چه
حرف می زنیم؟
در ادبیات کلاسیک فارسی قالبهایی مثل مثنوی و قصیده قالبهایی هستند که به شاعر اجازه میدهند تا در آنها، شعر بلند را تجربه کند . اصول و قواعد شعر بلند در ادب قدیم فارسی تقریبا مشخص است. این که به طور مثال مثنوی و / یا قصیده، فرم صوریشان چه باید باشد و / یا درچه موضوعاتی قالبی موثرو مفیدند و / یا دارای چه ساختاری هستند؛ همگی روشن است.
بعد از نیما از آن جا که شعر فارسی دچار تحول جدی شد و نه تنها قالب شعر، بلکه واحد معنایی شعر نیز تغییر پیدا کرد، شعر بلند نیز شکلی تازه یافت. اما واقعا چه وقت میتوانیم بگوییم یک شعر، شعر بلند است؟ حداقل مصراع ها / سطرها در شعر بلند چه تعداد است؟ آیا شعر بلند فرم مشخصی دارد؟ آیا شعر بلند را می توان یک ژانر حساب کنیم و یا این که زیر مجموعه یک ژانر است؟ این پرسشها و پرسش های بسیار دیگری وجود دارند که می توان در باره چیستی شعر بلند طرح کرد.
در ادبیات کلاسیک فارسی قالبهایی مثل مثنوی و قصیده قالبهایی هستند که به شاعر اجازه میدهند تا در آنها، شعر بلند را تجربه کند . اصول و قواعد شعر بلند در ادب قدیم فارسی تقریبا مشخص است. این که به طور مثال مثنوی و / یا قصیده، فرم صوریشان چه باید باشد و / یا درچه موضوعاتی قالبی موثرو مفیدند و / یا دارای چه ساختاری هستند؛ همگی روشن است.
بعد از نیما از آن جا که شعر فارسی دچار تحول جدی شد و نه تنها قالب شعر، بلکه واحد معنایی شعر نیز تغییر پیدا کرد، شعر بلند نیز شکلی تازه یافت. اما واقعا چه وقت میتوانیم بگوییم یک شعر، شعر بلند است؟ حداقل مصراع ها / سطرها در شعر بلند چه تعداد است؟ آیا شعر بلند فرم مشخصی دارد؟ آیا شعر بلند را می توان یک ژانر حساب کنیم و یا این که زیر مجموعه یک ژانر است؟ این پرسشها و پرسش های بسیار دیگری وجود دارند که می توان در باره چیستی شعر بلند طرح کرد.
آن چه شعر بلند را از انواع دیگر شعر
متمایز می کند تعداد زیادی سطرهای آن است که گاهی می تواند به اندازه یک کتاب کامل
باشد. سرودن برخی شعرهای بلند گاه ممکن است چند سال طول بکشد . تعریف جامعی از شعر
بلند تا به امروز ارائه نشده است و این سبب شده است که ما با پدیدهای
مبهم مواجه باشیم. با این حال می توان با توجه به تجربههای
شاعران در حوزه شعر بلند گفت که در شعرهای بلند معمولا شعر یا برحول محور
موضوعی شکل میگیرد و به
عبارتی دیگر وحدت موضوعی دارد مثل شعرهای بلند نیما چون افسانه و خانوادهی
سرباز و .. و شعر بلند "آرش کمانگی " سیاووش کسرایی، و / یا بر
اساس زنجیرهی تداعی ا
پیش میرود مثل شعر بلند"ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" فروغ
فرخزاد، و / یا " قصیده لبخند چاک چاک" شمس لنگرودی.
شعر بلند در قرن بیستم در شعر
جهان چه در شعر غرب و چه در شعر جدید فارسی جایگاه مهمی دارد و برخی از
شعرهای بلند از جمله شاهکارهای ادبی محسوب می شوند. از آن جمله می توان به سرزمین
هرز و چهار کوارتت الیوت، ابرشلوارپوش مایاکوفسکی، شعرهای بلند رمبو ، پل والری،
الکساندر بلوک، اودن، برادسکی ،شیموس هینی و ... در شعر غرب، و شعرهای بلند
نیما، اخوان، سپهری ،فروغ فرخزاد، براهنی، مختاری، شمس لنگرودی و بسیاری
دیگر در شعر معاصر ایران اشاره کرد.
شعرهای بلند مجید نفیسی
رضا براهنی در نقدش بر
"پوست ببر" در باره شعر بلند جیرجیرک می نویسد:"لحن «جیرجیرک» نیز
مثل آواز «در کمد لباسهای کهنه» یاد
آور الیوت است؛ منتها "چهار کوراتت" و طنز – طنز شاعرانهای
که الیوت از لافورگ آموخت – اینک در این سر دنیا به درد این نوجوان اصفهانی هم
خورده است. با وجود این، نفیسی نه تماماً الیوت است و نه شباهتی به شاعران
ناهشیوار یا نیمه هشیوار جوان دارد. در شعرهای بلندش، مثل«جیرجیرک» یک خصلت ادامه
یابنده هست که گرچه هنوز خیلی مانده تا به فرم برسد ولی امیدی است برای فرم. و در
حقیقت این که من از آن دو شعر بلند «در پوست ببر» (منظور شعرهای «جیرجیرک» و
«بازگشت» هستند که در کتاب «جیرجیرک و شش شعر بلند دیگر» آمده اند) بیش از سایر
شعرها که اغلب شعرهای کوتاه هستند خوشم میآید.
تا این جا می توان گفت که مجید باهوش است. مثل بعضی از این به اصطلاح موج
نویی ها نیست که یکدفعه چیزهایی می گویند از قبیل «تاژ ژاژ خای ماه» و اگر بپرسی
که چی؟ می گویند همین است که هست، توضیح هم ندارد. این دو سه مثال را می دهم برای
حسن ختام تا فرق نفیسی با برخی از آن جوان ها معلوم شود . امیدوارم روزی شعر نفیسی
را در فرم ببینم."۲
براهنی در نقد خود نفیسی نوجوان
را باهوش میداند و متمایز
از بسیاری از موج نویی های آن زمان اما معتقد است که یکی از مهمترین
تمایزهای نفیسی از بقیه هم سالانش این است که "به جای آن که در پوست توللی یا
مشیری برود که اغلب نوجوانان رو کرده به شعر در این سن و سال می روند، رفته در
پوست ببر که باید این جا ببر را برداشت و به جایش گذاشت الیوت."۳
به نظرم میرسد
تاثیر پذیری از شاعران غربی چون الیوت و شاعران جوان آن زمان چون احمد رضا احمدی
در کنار آن چه که براهنی به آن خصلت "ناهشیواری" می گوید، شعر نفیسی
نوجوان را شکلی دیگر بخشیده است.
شعرجیرجیرک اولین شعر بلند این کتاب
است شعری که با لحنی خطابی آغاز می شود:
با لباسی از شب باز آ / به درون شب پا
نه / آن گاه جیرجیرک صدای گام هایت را خواهد شنود / و تو را به شب دعوت خواهد کرد.۴
شعر بلند جیرجیرک بر زنجیرهای
از تداعیها شکل گرفته
است. زبان شعر زبان نثر گونه است و ساختار نحوی در سطرها به هم نریخته است. دایرهی
واژگان شاعر بسیار وسیع است و شاعر به راحتی به هر کلمهای
اجازه ورود به دنیای شعرش را میدهد.
در سطح معنایی شعر، سطری غیر قابل فهمی به چشم نمی خورد.
دومین شعر بلند کتاب، "شعرهای
منثور پیوسته" است که اول بار در جزوه ی شعر در سال ۱۳۴۵ منتشر شد. نفیسی
نوجوان شعر را به استادش محمد حقوقی تقدیم کرده است. شعرهای منثور پیوسته شامل ۱۲
شعر کوتاه است که در مجموع تلاش دارند که به عنوان کلیتی یگانه در قالب شعری بلند
به هم متصل شوند. زبان شاعر در این شعر زبانی ساده است که از عناصر طبیعت بهره
گرفته است و تلاش دارد با این عناصر تصاویری شاعرانه بسازد. شاعر با تکرار واژگانی
چون پاییز، زن دیوانه، کبوتر، نی و ... در این ۱۲ شعر تلاش می کند به شعری بلند و
منسجم دست یابد:
پاییز / بدون من / در بیرون / آمدن
خویش را اعلام می کند / برگ های زرد / آرام آرام فرو می ریزند ۵
نفیسی در شعرهای "سمفونی یک" و "شهریور ۱۳۴۵ جندق " و "شهر حربا" همان مسیری را دنبال می کند که در شعرهای منثور پیوسته پیموده است.
نفیسی در شعرهای "سمفونی یک" و "شهریور ۱۳۴۵ جندق " و "شهر حربا" همان مسیری را دنبال می کند که در شعرهای منثور پیوسته پیموده است.
شعر "سنگ صبور" شعر
نوستالژیک است. شعری است که شاعر نوجوان به یاد خانه دوران کودکی اش سروده است.
شعر با تداعی تصاویری از آن خانه و خاطراتش شکل می گیرد.
بر دو چرخه ای / بی حلقه ای آهنین /
پا در رکاب بودم / که با چرخ زمان / می گشت /آه ! باز از آن کوچه ها / عبورم بود
/در کوچه های کودک ....۶
آخرین شعر کتاب ، شعر بلند
"بازگشت" است . این شعر نیز همچون شعر "جیرجیرک" در کتاب
"در پوست ببر" منتشر شده است. شعر "بازگشت" شش بخش دارد. شاعر
در این شعر سعی می کند با زنجیره تداعیها
به فرم دست پیدا کند مثل شعر جیرجیرک و نیز همچون شعرهای منثور و سمفونی یک
تلاش می کند از عناصر طبیعت برای ساختن تصویر بهره بگیرد.
چهره ات را باز گردان /صدای پایی / تو
را / انکار خواهد کرد / و در آستانه دریا / خواهی دانست / که در انبوهی از شن /
سقوط کرده ای ۷
کتاب "جیرجیرک و شش شعر بلند دیگر"، به لحاظ تاریخی، کتاب مهمی است که نشان
دهندهی تجربههای شعری یکی
از چهرههای مستعد شعر
معاصر ایران است. نفیسی اگر ادبیات را به مدت یک دهه رها نمیکرد
شاید که این تجربههای شعری به
آثاری درخور و ماندگار ختم میشد.
هرچند شعر امروز نفیسی سمت و سوی دیگری پیدا کرده است و تجربههای
زیستیِ شاعر را، بر خلاف این شعرها، در جای جای آنها
میتوان دید.
عادل بیابانگرد جوان
منتشر شده در ماهنامه شهر کتاب، شماره ۱۰، تیرماه ۱۳۹۵
پانویس
۱ تاریخ تحلیلی شعر نو ، شمس لنگرودی ، جلد ۳ ، چاپ اول ، ۱۳۷۷، صص ۶۹۴-۶۹۳
۲ همان ، صص ۶۹۷-۶۹۸
۳ همان ، ص ۶۹۷
۴ جیرجیرک و شش شعر بلند دیگر ، مجید نفیسی ، نشر آوانوشت ، ۱۳۹۴ ، ص ۱۳
۵ همان ، ص ۳۳
۶ همان ، ص۱۳۷
۷ همان ص ۱۸۰
۱ تاریخ تحلیلی شعر نو ، شمس لنگرودی ، جلد ۳ ، چاپ اول ، ۱۳۷۷، صص ۶۹۴-۶۹۳
۲ همان ، صص ۶۹۷-۶۹۸
۳ همان ، ص ۶۹۷
۴ جیرجیرک و شش شعر بلند دیگر ، مجید نفیسی ، نشر آوانوشت ، ۱۳۹۴ ، ص ۱۳
۵ همان ، ص ۳۳
۶ همان ، ص۱۳۷
۷ همان ص ۱۸۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر