This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

پنجشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۹۵

ثبت می کنم / شعر به فارسی و انگلیسی / پرتو نوری علا / ترجمۀ: حمید ضابطی



جنایت علیه بشریت - گرامیداشت خاطره جانباختگان دهۀ 60 و تابستان 67 در زندانهای جمهوری اسلامی ایران -تورنتو - کانادا 2016
https://www.youtube.com/watch?v=uIqWl6NV2VY


ثبت می کنم
گرامی داشت خاطرۀ جانباختگان دهه شصت و کشتار 1367
همدلی وهمزبانی با مادران عزادار ایران

درازدحامِ خاکستریِ اتاقی شوم 
میان این همه عکس، تنِ بی جان 
به جستجوی تو دیوانه‌وار می‌گردم؛
ای که شب وُ روز، در پی‌ات بودم 
کاش این جا پیدایت نکنم    
کاش مثل همیشه، دست به سَرَم می‌کردند.

در عکسی مات
دستی تکان می خورَد، 
رنگ می‌گیرد هالۀ چرکمُردِ چراغی کم سوی
و چشمی خیره مانده به من، پلک می زند.

صورتی شکُفته در مسیرِ صبح
زانوانم را میلرزاند
شیونِ ناگفتههایم بر دیوارها میپاشد
 آه.... این فرزند من است
که دهانِ گشوده به لبخندش هنوز بوی شیر می‌دهد.

آی ... دلبندم!
دست هایت، پناهِ شاپرکها بود وُ آزادی
و حَربهات، فقط کلمه

بی باک و بی نوبت، سینه سپر کردی
و آن که هلاکت کرد
کمترازحیوانی موذی بود
خزیده در پَسَله ای، با خنجری در مُشت.

دلبندم! کی غافل ماندم من
که گلوله ای از کمینگاه
سرخ گلی ابدی در قلبت کاشت؟
من که بیدار- خواب، تا نیمه های شب
بر بالینات مینشستم
مبادا نیش حشرهای
یا صدای زَنجرهای
خوابِ آرامت را بیآشوبد؛
کجا گمانم بود "نازکآرای تنت"
به سوزشِ زخمی چنین خو کند

نه، گریه نمی کنم
به دنبالت سَر به کوچه نمیگذارم
نزدیک تر از نَفَس، به توأم

لمحه ای سر بر دامنم بگذار
که بوی شانههای زخمیِ تو را دارد
سر بر دامنم بگذار تا با خُنکای دستانم 
پیشانیِ بلندِ تبدارت را نوازش کنم
و پیکر خونینات را
با اشکِ مادران سوگوار
می دانم، خاکِ خوب
گلهای سرخ و گیاهان سبز میزاید؛
آنگونه که من آبستنِ تو بودم

ای پیکرهای بیجانِ معصوم!
به بسترِ خالیتان سوگند
دادِ شما را میستانیم؛  
ما مادران خاوران، مادران عزادار،
مادران صلح، مادران پارک لاله
که غروب هر شنبه
 بیاعتنا به چشم پُرهراسِ مفتشان  
در پارکهای شهر
در سکوت، با سفره خورشید
          به دیدارتان می آییم.

برخیزید!
به پیشبازتان آمدهاند 
عاشقترین دختران و پسران ِ تموز*
دست در دست هم
در حلقۀ هزاران ستاره
با برگی سبز وُ نیلوفری کبود

برخیزید!
ای که نامتان پژواک اسطوره 
و کمانِ رنگینِ راهتان
ثبت است بر مدارِ آزادی

پرتو نوری علا
لس آنجلس جولای 2009 – 1388

*تموز به معنای گرمای شدید تابستان است. اشاره به تابستان 67 و کشتار باور نکردنی رژیم اسلامی. همچنین تموز یکی از اساطیر آشوری است که مظهر باروری و سبزینگی است.  تموز دل به ایشتار خدای باران یا همان آناهیتای ایرانی، خدای آب، می بندد و هر سال در گرمای شدید تابستان از شدت و خشونت عشقِ ایشتار، میمیرد. ایشتار که عاشق اوست به دنبال تموز به دنیای زیرین، دنیای مردگان می رود و در هر بهار او را دوباره زنده میکند.

.Translation By: Zabeti

هیچ نظری موجود نیست: