This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

دوشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۹۵

گاهنامۀ فلسفی "خرمگس"، دفتر هفتم، آنلاین منتشر شد

هفتمین دفتر گاهنامۀ فلسفی "خرمگس" با موضوع مرکزی انقلاب – رفورم، در اسفندماه ماه ۱۳۹۵ برابر با مارچ ۲۰۱۷ منتشر شد. خرمگس، گاهنامهای فلسفی است که داوطلبانه زیر نظر شورای دبیران؛ شیریندخت دقیقیان، رامین جهانبگلو و اسفندیار طبری، اداره و به صورت آنلاین منتشر می‌شود. دانلود این نشریه اینترنتی، برای همگان در سراسر دنیا آزاد است.
تارنمای خرمگس: http://falsafeh.com/
دانلود آزاد دفتر هفتم:

در این دفتر، رامین جهانبگلو و ریچی نوژنگ خاتمی، در "کنشگری تحت حاکمیت خودکامه"، ضمن بررسی انقلاب ایران و جنبش سبز، به کمک ملاکهای سه گانۀ هانا آرنت، این پرسش را بهمیان میآورند که آیا میتوان حاکمیت استقرار یافته پس از انقلاب ۱۳۵۷ را یک وضعیت توتالیتر ناب دانست؟ در این رهگذر، با رویکردی به آراء آرنت، مفاهیمی چون تفاوت تودهها با جامعۀ مدنی، خشونت، قدرت، مقاومت، درگیری مدنی و تقصیر، بررسی میگردند.
در بخش پایانی، روی اهمیت بخشش تاکید شده است: " اگر دموکراسی قرار است پایههای آینده ایران باشد، ضروری است که با اختلافات درونی جامعه ایران برخورد شده و راه حل آنها مورد گفتگو قرارگیرد. به این ترتیب، تمام افراد ذینفع میتوانند داستان خود را برای دیگران تعریف کرده و همچنین داستان دیگران را گوش دهند. افزون بر این، داستان سرایی، نگهدارندۀ دموکراسی مشارکتی بر مبنای آزادی، کثرت و همبستگی است".   این مقاله به همت حمید شیرازی از متن زبان اصلی به انگلیسی ترجمه شده است.
حسن فرشتیان در "خوانشی دوتوکویلی از انقلاب فرانسه و مقایسه با انقلاب ایران"، مینویسد: " آلکسی دوتوکویل حدود هشتاد سال پس از انقلاب ۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹ فرانسه زمینهها و بسترهای این انقلاب را بازخوانی کرد. وی در سال ۱۸۵۶ در کتاب خویش با عنوان «رژیم گذشته و انقلاب» به مطالعه و بازخوانی زوایای نادیده از زمینهها و بسترهای پیدایی رویدادهای انقلابی سال ۱۷۸۹ پرداخت. برخلاف نظریههای رایج آن زمان، که رژیم پیش از انقلاب را رژیمی خودکامه مطلق معرفی میکردند که هیچ گونه اصلاحاتی انجام نمیداد، وی آن رژیم را، سیستمی متمایل به رفورم دانست که تلاشهایی برای اصلاحات انجام داد، ولی ناکامی اصلاحات، یکی از عوامل زمینه ساز انقلاب شد."  حسن فرشتیان سپس انطباق این برداشت دوتوکویل را بر گذشته و حال رفورم در ایران میآزماید: "آیا رفورمهای دیرهنگام، ناپیگیر و ناکام، این خطر را دربر ندارند که مهر شکست بر روش رفورمیستی زده، راه را بر آشوب و خشونت بگشایند"؟    
 برای این دفتر، فیسلوف پرآوازه، اسلاوی ژیژک، دعوت شورای دبیران خرمگس برای مصاحبه را پذیرفت. شیریندخت دقیقیان این مصاحبه را اجرا و تدوین کرده است. ژیژک، از جنجال برانگیزترین متفکران امروز و مدیر بینالمللی موسسۀ تحقیقات علوم انسانی بیرکبک Birkbeck Institute for the Humanities در دانشگاه لندن است. این فیلسوف بارها و گاه بیرحمانه از سوی همترازان خود نقد شده است: چامسکی اعتبار برخی دیدگاههای او را زیر سوال میبَرَد و ایگلتون از تفسیرگران نظریۀ ادبی، او را "در عین انزجارانگیزی، درخشان" میداند. ژیژک در این مصاحبه، ضمن بررسی مسائل حاد روز، بیان میکند که از نظر او انقلاب نه تنها چیزی نیست که بشود برای آن برنامه ریزی کرد، بلکه چیزی است که برعکس، به دلیل پیامدهای پایش ناپذیر و خشونتهای ویرانگر آن، "وظیفۀ ما این است که برای آن برنامهریزی نکنیم." و "من از دست کسانی که با تماشای لحظههای گِردآمدن میلیونها نفر در میدانهای عمومی برای اعتراض به رژیمها بهوجد میآیند، خسته شدهام. برای من آزمون واقعی یک حرکت انقلابی این است که صبح فردای آن چه پیش میآید؟" از دید او انقلاب در معنای امروزی آن، همبستگی مدنی و جهانی برای تغییر شرایط اسارتبار و ناعادلانه است و وظیفۀ اول انقلابیون در مفهوم امروزی، "عشق" میباشد.  ژیژک همچنین دیدگاهش در مورد رفورم و نظریۀ "رفولوسیون" را بیان میدارد. او در این مصاحبه، با طرح برداشت خود از تحولات ایران، ضمن همنوایی با جنبش سبز و کوشش برای شناخت پایگاه اجتماعی آن، دو پرسش از خوانندگان فارسی زبان خود طرح کرده و به جای پیام از آنان خواسته که آگاهی او را در این موارد تکمیل کنند: ماهیت جنبش سبز و ظرفیت رهانندۀ آموزههای دین اسلام. ژیژک درک خود از رویدادهای جنبش سبز را چنین در میان میگذارد: "رنگ سبز بهکار رفته توسط هوادارن موسوی و فریادهای "الله اکبر" که در تاریکی شامگاه از پشتبامهای تهران برمیخاست، بهروشنی نشان میدهند که آنها فعالیت خود را همچون تداوم انقلاب ۱۹۷۹ و مانند بازگشت به ریشههای آن و برطرف ساختن فساد گریبانگیر انقلاب میدیدند..." او در انتها از خوانندگان میپرسد: "به من بگویید: آیا من اینجا دارم رؤیاپردازی میکنم؟ آیا فقط امیدهای خودم را با خوانندگان ایرانیام در میان میگذارم؟"
تارنمای خرمگس در بخش فوروم، صفحهای برای گفتگوی متفکران و خوانندگان ایرانی با اسلاوی ژیژک گشوده که هم اکنون فعال شده و شرکت در آن با رعایت قواعد اعلام شدۀ فوروم امکان پذیر است. 
اسفندیار طبری در "رویکردهای فیلسوفان سیاسی به انقلاب و رفورم" به بررسی نظریههای مطرح پرداخته است؛ از آن جمله، نقد کانت از روش انقلابی و نقش رفورم در پروژۀ روشنگری کانتی؛ هگل، مارکس، انگلس و لنین درمورد انقلاب؛ و نقدهای فیلسوفان از جمله فوکو، ژیژک و رولز. اسفندیار طبری در خلال این بررسیها نگاهی به تحولات تاریخی و جنبشهای ایران در قرن گذشته و حاضر دارد.
علیرضا بهتویی در "انقلاب-اصلاحات: دوگانۀ کاذب؟" میپرسد آیا "دیوار چینی بین دوگانه‌های زور/استدلال و اصلاح/انقلاب در تحولات اجتماعی وجود دارد؟" او پیرامون رویکرد رفورم در ایران مینویسد: "با درس گرفتن از خطاهای گذشته، تلاشگران تحول‌طلب و آینده‌نگر می‌گویند باید کم‌ترین بهای انسانی را در راه تحولات اجتماعی در این کشورها پرداخت، جان انسان‌ها از هر تحولی مهمتر است. آن‌ها برای آن که قیمت ایجاد تحول اجتماعی، شرایط فاجعه‌آمیزی مثل جنگ داخلی در سوریه به قیمت کشتار و آوارگی صدها هزار تن و ویرانی کشور نباشد، می‌گویند که باید از زور و خشونت تا حد ممکن پرهیز کرد. امروزه درک غالب در میان این مبارزان جنبش‌های مدنی آن است که در روند تلاش برای تغییرات، شهروندان، آموزش می‌بینند و جامعه برای تغییرات پخته‌تر می‌شود. مبارزان راه تحول در راستای روشنگری و پیشرفت در این جوامع، امروزه، بیش از هر وقت دیگری، بر اصلاحات (در مقایسه با تغییرات سریع انقلابی) بر اصلاحطلبی و روشنگری دراز مدت (در مقابل به‌کار گرفتن خشونت و زور) تاکید می‌کنند. اما از یک نکته مهم در این میان غافل نباید ماند: موضوع ”قدرت” در این راه طولانی و انسانی حذف نشده است."
مهرداد لقمانی مقایسهای میان انقلاب و رفورم از منظر "پیوستگی تجربۀ انسانی" دارد. او مینویسد: "گفتمان انقلاب بر مبنای تغییر و گسست است، در حالی که در رفورم، تغییر و گسست، ماحصل دگرگونی ارزشهای فضای تبادل در یک پروسۀ داوطلبانه و فراگیر است. به عبارت دیگر، رفورم به دنبال گسست با گذشته و به دور انداختن قراردادهای اجتماعی موجود نیست، بلکه با پرسشگری دربارۀ ارزشهای موجود، موجب گسترش افق امکان و انتخاب میشود. پرسشگر ی، زیربنای رفورم است... نقد مدل تبادل اجتماعی یکی از مهمترین مشخصات رفورمخواهی است. تغییر مدل ارزش گذاری جامعه نیازمند گسترش گفتمان جدید است. در این میان، نقش هنرمندان و متفکران بسیار مهم است. در صحنۀ انقلاب، هنرمندان و متفکران جامعه را حول یک محور ایدئولوژیک متحد میکنند، در حالی که در رفورم، متفکران و هنرمندان مرزهای باور جامعه را به چالش میکشند... در فضای رفورم است که استعدادها بارور شده و دگرگونی به عنوان موتور پیشرفت جامعه پذیرفته میشود. در رفورم، دگرگونی مورد تردید نیست، گرچه سرعت آن ممکن است مورد مناقشه باشد. پرهیز از خشونت، مهمترین مانع افتادن رفورم به دام دشمنان آن است.  بیهوده نیست که دشمنان رفورم با ایجاد بحران و خشونت ورزی، تلاش میکنند تا رفورم خواهان را به سمت برداشتن اسلحه بکشانند".
در بخش هماندیشی خرمگس پیرامون انقلاب/رفورم، دو تحلیل نوآورانه، پیرامون انقلاب ۱۳۵۷ ایران و نظریههای گذار به دموکراسی از سوی محمد رفیع محمودیان و مهدی فتاپور مطرح میشوند.     
مصاحبۀ دیگر این دفتر با داستاننویس برجستۀ ایرانی، منیرو روانی پور پیرامون مناسبت ادبیات با فرد و جامعه، برخورد عاطفی نویسنده با دردهای پیرامون، گفتن داستان خود، و نیز رویکرد خاص مکتب داستان نویسی او در پرورش نویسندگان جوان است.  روانی پور میگوید: "این گروههای جدید زندگی و داستان کولیها را راه انداختم تا ضمن این که از زندگیمان میگوییم و خودتکانی میکنیم، به ادبیات هم برسیم – در این گروهها هرکس قهرمان داستان زندگی خودش میشود و یک بار دیگر داستانش را مینویسد. این داستان درمانی و نوشتن دوبارۀ زندگی خود - البته کار سادهای نیست..."
 در بخش ترجمهها، "خشونت و جهانی شدن" مقالهای است از ژان بودریار، متفکر پست مدرن فرانسوی، که در ۲۰۰۳ و چهار سال پیش از درگذشت او نوشته شد. در این مقاله که به همت ماندانا زندیان از متن انگلیسی ترجمه شده، ریشههای تروریسم در آستانۀ قرن بیست و یکم بررسی میگردد. هرچند پس از این تاریخ، با ظهور داعش، تروریسم به مرحلۀ دیگری وارد شد، ولی نوشتۀ بودریار از اعتبار تحلیلی برخوردار است.
متن کلاسیک برگزیده در این دفتر، ترجمۀ فارسی بخش "تاملها" از "نقد خشونت"، اثر مهم والتر بنیامین، به همت امیر طبری، مکمل بررسی خشونت خواهد بود.
"قیام بورژوازی حقوق بگیر" نوشتۀ اسلاوی ژیژک که به همت گودرز اقتداری ترجمه شده، به شکلگیری طبقهای جدید در دوران فنآوری پیشرفته میپردازد که شرایط متفاوتی با تحلیلهای مارکس دارد: "مارکس امکان خصوصی سازی آگاهی و دانش جمعی را در نوشتههایش دربارۀ سرمایهداری تصویر نکرده بود، شاید به این دلیل که تبعات اجتماعیاش را عملا نادیده میگرفت. در حالی که همین موضوع، امروز ریشۀ تمام چالشهای موجود بر سر مالکیت معنوی است. همان طور که نقش ذکاوت و عقل بر پایۀ آگاهی جمعی و مرتبط با تعاون اجتماعی در دوران سرمایهداری پساصنعتی رشد مییابد، تجمع ثروت هم خارج از هرنوع نسبیت معقول با کار به طور تصاعدی افزوده میشود.  نتیجۀ نهایی اما آن طور که مارکس پیشبینی کرده بود به انحلال سرمایهداری از درون نینجامیده و فقط به انتقال استثمار از رابطۀ کار و سرمایه به رانت ناشی از خصوصی سازی دانش و آگاهی تبدیل شده است".
امیر طبری که در دفتر ششم، ترجمهای از آگوست وینکلر پیرامون تجربۀ شکست جمهوری وایمار داشت، این بار از همان نویسنده، ترجمۀ دیگری دارد با عنوان: "سياست آلمان پس از ١٩٤٥". این مقاله، جمعبندی و درسگیری دقیقی است از چگونگی افتادن ملت آلمان به دام نازیسم.
چند معرفی از تازههای نشر، پایان بخش این دفتر خواهد بود: به زبانهای اصلی، "انقلاب ما" از برنی سندرز و "خودمختاری و همگان گرایی: بین قدرت داوری و هشیاری" از اسفندیار طبری؛ "فلسفه در زمانۀ حاضر"، کار مشترک آلن بادیو و اسلاوی ژیژک به ترجمۀ فواد حبیبی و کمال خالق‌ پناه؛ شمارۀ سوم فصلنامۀ آرمان؛ و شمارۀ سوم نشریۀ آزادی اندیشه.
هیأت دبیران این نشریه، ضمن تشکر از سردبیران و خوانندگان برای معرفی خرمگس در رسانهها و شبکههای اجتماعی خود از محققان و مترجمان فلسفه و رشتههای همجوار دعوت کرده است که در دفتر هشتم گاهنامۀ فلسفی خرمگس با موضوع مرکزی "انتقام و بخشش" مشارکت ورزند.


هیچ نظری موجود نیست: