This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

سه‌شنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۹۶

نمایش انتخابات به پایان رسید / مقاله / پرتو نوری علا

 بنظر "دنیس راس" Dennis Ross نویسنده و بنیان‎گزار انستیتو پژوهش‎های سیاسیِ خاورمیانه، "رئیس جمهوری در ایران، فردی است که به صورت بنیادی نمیتواند به سیاست خارجی ایران شکل بدهد یا آن را مدیریت کند. بویژه در منطقه. به روحانی اجازه داده شده بود، که به مساله تحریمها بپردازد."

نمایش انتخابات به پایان رسید.

آنجا که آزادی نیست، اگر رأی دادن چیزی را عوض می‎کرد، اجازۀ رأی دادن نمیدادند. "مارک تواین"

چهار سال پیش از این، بعد از ۸ سال ریاست جمهوریِ فلاکت بار احمدی‎نژاد، در انتخابات سال۱۳۹۲ روحانی، به عنوان نمایندۀ اعتدالیون (رنگ بنفش) مایل به اصلاح طلبان (رنگ سبز)، با دادن وعده‎های چشمگیر در زمینه بهبود وضع اقتصادی، ایجاد شغل، رفع تحریم‎ها، مشکلات زنان و بویژه رفع حصر، و قرار گرفتن در مقابل سعید جلیلی، شخصیت محبوب نیروهای اصولگرا، توانست بالاترین رأی را بیآورد. در انتخابات امسال نیز وعدههای چهار سال پیش روحانی هنوز برآورده نشده، دوباره عین همان‎ها را تکرار کرد. و این بار نیز، کارگزاران رژیم اسلامی با استفاده از همان معادلۀ قدیمی؛ یعنی قرار دادن بد در کنارِ بدتر، مردم، بویژه زنان و جوانان را به پای صندوق‎های رأی کشاندند. یک بذله گوی فیس بوکی نوشته بود: "در همه کشورها مردم میرن رأی میدن که یکی رئیس جمهور بشه، در ایران مردم رأی میدن که یکی دیگه رئیس جمهور نشه!"
برخی از رأی دهندگان، یکی از موفقیتهای حسن روحانی در چهار سال گذشته را، دستآوردش در غالب توافق هستهای ایران و غرب خواندهاند که لغو تحریمهای بینالمللی علیه ایران در ازای تعلیق و محدودیت فعالیتهای هستهای کشور را به همراه داشت. اما عملن توافق هستهای و رفع تحریمها، اوضاع اقتصادی ایران را بهبود نبخشید، و به گزارش آمار صندوق بینالمللی پول، میزان بیکاری در ایران همچنان بالاست و نزدیک به یک سوم قشر جوان ایران بیکار است.
هرچند، ایران در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی و با دستیابی به توافق هستهای با قدرتهای جهان توانست تا حدی از انزوای بین المللی خارج شود، اما بنظر بعضی تحلیلگران نظیر "دنیس راس" Dennis Ross نویسنده و دیپلمات پیشین وزارت امور خارجه آمریکا، و بنیان‎گزار انستیتو پژوهش‎های سیاسیِ خاورمیانه، رئیس جمهوری در ایران، اختیار چندانی در تعیین سیاست خارجی کشور ندارد. او درباره انتخابات ریاست جمهوری ایران گفت: "رئیس جمهوری در ایران، فردی است که به صورت بنیادی نمیتواند به سیاست خارجی ایران شکل بدهد یا آن را مدیریت کند. بویژه در منطقه. به روحانی اجازه داده شده بود، که به مساله تحریمها بپردازد. یعنی به او اجازه دادند تا سیاست خارجی را تنظیم کند که بتواند با گروه پنج به علاوه یک مذاکره کند و آنرا مدیریت نماید. او هیچ نقشی در رفتار ایران در منطقه ندارد. نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عهده دار این مسوولیت تحت اشراف رهبری است. رئیس جمهوری نقشی در سیاست خارجی نداشته و صرفا تاثیر در سیاستهای داخلی داشته و ما شاهد رقابت بر روی این سیاستها هستیم." برگرفته از خبرهای فارسی صدای آمریکا 30 اردیبهشت 1396
جان بولتون John Bolton وکیل و دیپلمات آمریکایی در دولت های مختلف جمهوریخواهان، معاون پیشین وزارت خارجه در امور امنیت بینالمللی و کنترل تسلیحات در گفت و گوی اختصاصی با صدای آمریکا نیز روند انتخابات در ایران را زیر سوال برده و می‎گوید: "در ایران نامزدهای انتخاباتی از خود اختیاری ندارند، و گزینش آنها با دقت خاصی به وسیله آیتاللهها انجام میشود، تا فقط افرادی به عنوان نامزد معرفی شوند که قبلاً به وسیله شورای نگهبان تأیید صلاحیت شده و به تأیید رهبر نیز رسیده باشند. دولت، صحنه انتخابات را به نحوی آماده میکند که انتخابات به ظاهر در نظر مردم ایران و غرب، دموکراتیک جلوه کند؛ اما صرف نظر ازنتیجه انتخابات، قدرت تصمیم گیری در دست رهبراست." همانجا
با توجه به عکس‎ها، ویدیوها، خبرها، گفتگوها و نظرات منتشر شده کتبی و شفاهی، در یک نتیجهگیریِ آماری و غیرآماری، می‎توان گفت گروه ها و افرادی به دلایل ذیل در انتخابات شرکت کرده و به اصلاح طلبان رأی دادند: 
1- اصلاح طلبان و هواداران آنان از کسانی هستند که از آغاز شکل گرفتن رژیم، همراه و همپای کارگزاران حکومت حرکت کرده و ارکان رژیم جمهوری اسلامی را مستحکم کردند. از زمان ریاست جمهوری خاتمی، قدرت بیشتری پیدا کردند و به اصطلاح مقابل اصولگرایان قرار گرفتند. اما هنوز جزو رژیم بودند. در یازدهمین دوره انتخابات، و با رخداد تقلب انتخاباتی به نفع احمدی‎نژاد، و با اعتراض ستایش برانگیز مردم در سال ۸۸ به تقلب و مطالبۀ رأی خود به موسوی، مدت کوتاهی موسوی اطاعت از رهبر را فراموش کرد و در کنار مردم قرار گرفت. اعتراض مردم به سرکوب خونین آنان منجر شد و تعداد زیادی از اصلاح طلبان و هوادارانشان مجبور به ترک ایران شده به کشورهای اروپائی و آمریکا و نقاط دیگر آمدند. کسانی که در رأس بودند بلافاصله با همیاری دانشگاهها و موسسات گوناگون، و با ارتباطاتی که از قبل با خارج از کشور داشتند سامان یافتند و مابقی آنان را نیز در زمینههای گوناگون مشغول بکار کردند.
2- کنار گروه فوق باید از چپ وابسته (تودهایها و اکثریتیها) نام برد؛ کسانی که از ابتدای انقلاب، در مستحکم کردن ارکان رژیم و سرکوب مخالفین نقش داشته، با اشغال لانه جاسوسی، موقعیت مستحکم‎تری یافتند و همواره با رژیم همکاری نموده و بعد از فروپاشی شوروی، هنوز روابط خود را با روسیه حفظ کرده‎اند. بسیاری از هواداران این دو حزب سیاسی ممکن است امروزه فعال نباشند اما هنوز از سیاست احزاب خود پیروی می‎کنند.*
 اصلاح طلبان، و چپهای وابسته، بقاء خود را در تداوم رژیم اسلامی می بینند و در حال حاضر در پیِ ریشه کن کردن این نظام نیستند زیرا با از میان رفتن رژیم، هر چند ممکن است از طرف مردم بخشیده شوند اما جائی در حکومت بعدی که حکومتی سکولار و دمکرات و بدون وابستگی مذهبی، غیرایدئولوژیک و بدون تبعیض هست، نخواهند داشت. برخی از اصلاح طلبان دلسوز، به پروسۀ طولانی گذار از این نظام و رسیدن به سکولار دمکراسی معتقدند و خود را اصلاح طلبان سکولار دمکرات نامیده اند.

3- زنان و مردان جوان، نسبتاً تحصیل کرده، متخصص، برخی هنرمندان، و کسانی بودند که نه چندان در قید مذهب‎اند و نه علاقه‎ای به رژیم اسلامی و پیروی از قوانین آن دارند. بیشتر کسانی بودند که خاطرۀ آزادیهای نسبی زمان خاتمی و سپس قرار گرفتن (هرچند کوتاه مدت) موسوی در کنار مردم و معترضین به انتخابات ۸۸ ایران را تجربه کرده، و درر گمان خود، حضور اصلاح طلبان را گامی بسوی آزادی و دمکراسی در ایران می‎‎دانستند.
4- زنانی که با تمام آگاهی از تضیقات این رژیم نسبت به خود، هنوز در انتخابات شرکت کرده و به اصلاح طلبان رأی می‎دهند اکثراً زنان تحصیل کرده، آزادیخواه و فعال (با گرایشات اصلاح طلبان یا حزب توده و اکثریت) هستند که از ابتدای انقلاب، با وجود همۀ سرکوب‎های رژیم، در ایران ماندند و کوشیدند حتی در چهارچوب همین رژیم و همین قانون اساسیِ منبعث از احکام اسلامی، و به تبعیت از جنبشهای فمینیستی در کشورهای مسلمان، دست به ایجاد جنبش‎هائی به نفع زنان و کودکان بزنند و مطالبات خود را مطرح نمایند. بعد از بگیر و ببندهای دولت علیه فعالیت آنان مانند سرکوب کمپین یک میلیون امضاء، در دو میتنیگ، در سالهای 85-1384 بسیاری از آنان مجبور به ترک ایران شدند و بویژه در کشورهای اروپائی سکنی گزیده و به کمک نهادهای غربی و حقوق بشری، به فعالیت‎های خود ادامه داده و امید به بازگشت در رژیم فعلی  و در سایه اصلاح طلبان دارند.  
5- زنان و مردانی ترسیده و متوهم از فضای ارعاب و جاسوسان خودی و کل حکومت هستند.

6- محصلینی که برای یافتن شغل، یا ادامه تحصیل در دانشگاههای ایران و حتی در خارج از ایران، مجبور به شرکت در انتخابات‎اند. 

7- کسانی که در ایران بستگانی دارند و بیهوده یا باهوده نگران وضع آنانند، 

8- کسانی که در ایران علاقۀ ملکی دارند یا حقوق بگیر دولتاند، 

9- کسانی هستند که خوشگذرانی در ایران را به خوشگذرانی در نقاط دیگر جهان ترجیح میدهند.  
از تمام این حدس و گمان‎ها که بگذریم، وزارت کشور، تعداد کل افراد واجد شرایط رای دادن در انتخابات امسال در داخل و خارج از ایران ۵۶ میلیون و ۴۱۰ هزار و ۲۳۴ نفر اعلام کرد. (بنظر خیلی‎ها این آمار دقیق نیست و بیش از رقم واقعی است) مطابق همین آمار، از میان تمام واجدین شرایط، ۴۱ میلیون و۲۲۰ و۱۳۱  نفر رأی دادند. که از این مقدار ۱ میلیون و ۱۹۰ هزار و ۱۰۴ رأی، کاغذ سفید یا باطله بود. یعنی جمعن حدود ۴۰ میلیون رأی در صندوقها ریخته شد. با یک محاسبه سرانگشتی می‌بینیم چیزی بیش از ۱۶ میلیون نفر از واجدین شرایط، به دلایل مختلف، رأی ندادهاند.   
در کشوری که بگفته وزارت کشورش، کل واجدین شرایط برای رأی دادن در انتخابات، ۵۶ میلیون نفر  بوده، عدم شرکت ۱۶ میلیون نفر، رقم بالائی است. بی دلیل نیست که خامنهای به خلاف انتخابات گذشته که معمولن تمایل خود را به کاندیدای اصولگرا نشان می‎داد، این بار از وحشتِ یکی شدن با کاندیدای اصولگرا (ابراهیم رئیسی معروف به قاتل دهۀ شصت) و کلن عدم شرکت مردم در انتخابات گفت: " مهم نیست مردم به چه کسی رأی میدهند، مهم این است که همه بیآیند."
سخن آخر من این است اگر مادرِ دَهر، شریفترین فرد را هم برای ریاست جمهوری ایران خلق کند، و هیچگونه زد و بندی هم در انتخابات نباشد، مادامی که این رژیم و قانون اساسی منبعث از احکام مذهبی/ایدئولوژیک - یعنی تبعیض، ندیده گرفتن حقوق مساوی برای زنان، اقلیت‎های مذهبی و قومی-  بر سر کار باشد، هیچ اقدام مفیدی برای شهروندان کشور صورت نخواهد گرفت. و ایران از سیاهچال فعلی خارج نخواهد شد. تنها راه رهایی از این رژیم، اتحاد و همبستگی میان آن ۱۶ میلیون نفر واجدین شرایطی است که در انتخابات فرمایشی رژیم شرکت نکردند و همچنین یاریِ همه کسانی است که در انتظار حکومتی با قانون اساسیِ بی تبعیض، و متکی به مفاد حقوق بشر هستند.
پرتو نوری علا
22 ماه می 2017

*زمانی که من مقالۀ فوق را نوشتم، از "اعلامیه حزب توده در رابطه با عدم شرکت در انتخابات" اطلاعی نداشتم. گرچه در این اعلامیه، حزب توده رسماً از شرکت نکردن در انتخابات سخن گفته، اما بسیاری از توده‎ای هائی که می‎شناسم در انتخابات شرکت کردند.  بهرصورت برای اطلاع، بخشی از اعلامیه ای که کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران در ۲۳ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۶برای عدم شرکت در انتخابات صادر کرد را نقل می‎کنم: "شرکت نکردن در انتخابات و رأی ندادن به نامزدهای رژیم ولایت فقیه نه یک عمل کور است و نه بی‌عملی، بلکه نافرمانی مدنی‌ای گسترده و شجاعانه‌ بر ضدِ استبداد است. گامی است در راه عبور از سراب تغییرپذیری و امکان استحالهٔ حکومتی که در سی و هشت‌ سال گذشته استحاله ناپذیری‌اش را اثبات کرده است. گامی است در راه چاره‌اندیشی اساسی برای آینده میهن ما که سیاست‌های ماجراجویانهٔ سران آن در سال‌های اخیر امنیت و استقلال میهن ما را با خطرهایی جدی روبه‌رو کرده است. پیام روشنی است به مستبدان کنونی و مجیزگویان "نظام اسلامی" که مردم جان به‌لب رسیده ما دیگر حاضر نیستند مهره‌های بازی رهبران تاریک‌اندیشی باشند که هدفشان حفظ حکومت مردم‌ستیز جمهوری‌اسلامی به‌هر قیمتی است. فراخوانی است برای برپاییِ جنبش اجتماعی‌ای نو به‌منظور سازمان‌دهی مبارزه و حرکت آگاهانه‌ای متحد برای طرد رژیم ولایت ‌فقیه و بنا کردن ایرانی رها از استبداد!" 

سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) نیز در اعلامیۀ چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۶ - ۱۷ می ۲۰۱۷ می‎نویسد:
"سازمان ما در مقام یک سازمان اپوزیسیون و چپ دمکرات که دارای پرنسیپ های برنامه ای در حوزه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است و از آزادی، عدالت اجتماعی، دمکراسی، سوسیالیسم و منافع و مطالبات کارگران و زحمتکشان دفاع می کند، نمی تواند از کاندیدائی حمایت کند که فاقد برنامه برای تامین آزادی های سیاسی و عدالت اجتماعی است. ابراهیم رئیسی و حسن روحانی دو کاندیدای اصلی در انتخابات هستند. دست رئیسی به خون هزاران زندانی سیاسی و از جمله بیش از ١٥٠ عضو سازمان آغشته است و پیروزی او در انتخابات به تشدید فضای امنیتی، تعمیق بحران اقتصادی، تشدید تنش در مناسبات با کشورهای منطقه و جهان و یکدست شدن حکومت خواهد انجامید. نباید به او رای داد. ولی حسن روحانی هم با توجه به کارنامه چهار ساله ، نگاه و عملکردش در حوزه حقوق بشر، آزادی های سیاسی و عدالت اجتماعی، سیاست ضدکارگری  و استمرار طلبی اش، کاندیدای مورد نطر ما نیست. در این انتخابات ما از کاندیدائی حمایت نمی کنیم و از مردم می خواهیم که به رئیسی جنایتکار رای ندهند."
اکثریت با این که اعلام می کند هیچ یک از کاندیداها، کاندیدای مورد نظرشان نیست و تأکید می کند که به رئیسی رأی ندهید اما آشکارا نمی گوید که انتخابات را بایکوت کنید یا ما در انتخابات شرکت نمی کنیم.


هیچ نظری موجود نیست: