من، بی تو شبم درونِ آیینه
من، بی تو سکوتِ واژهای گلرنگ .
هیهات
این چیست که در شبانِ من، جاریست؟
آوای تو؟
یا صدای نیلوفر؟
با هرچه زُلال
از تو میگویم.
با پیرهنِ سپیده
از شبنم.
ای شعرِ شبانههای شوریده!
آواز تو در کدام گل پژمرد؟
در باغ
پرنده، پَر نمیگیرد.
این، آتشِ آشیانهی من نیست
این، شعلهی توست در سخن
درمن.
من، بی تو شبم درونِ آیینه
من، بی تو سکوتِ واژهای گلرنگ .
هیهات
چه دور ماندهام
هیهات.
رضا
مقصدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر