This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

یکشنبه، دی ۲۲، ۱۳۹۸

اولّین جنازۀ بالای دار، شعر، اسد رخساریان


خوابِ که را دیده‎‌­ام؟
کجا بودم که دوربینِ من
بر زمین افتاد
که جنگ بود آنجا
و کسی آمد – پیری جهان­دیده،
و نعشِ کودکان را
ریخت توی ارّابه­...




اولّین جنازۀ بالایِ دار
اسد رخساریان


سرِم
میانِ دست های لرزانم
در دیدارگاهِ اندیشه و احساس
تاب برداشته و
آرام نمی­گیرد.

خوابِ که را دیده­‌ام؟
کجا بودم که دوربینِ من
بر زمین افتاد
که جنگ بود آنجا
و کسی آمد – پیری جهان­‌دیده،
و نعشِ کودکان را
ریخت توی ارّابه‌­ای و
و در حالِ رفتن
گریه سر داد و گفت
"آه، من 
از خدا و از
پیغمبرهای دروغین
سخت بیزارم!"

آنگاه اولّین جنازۀ بالای دار را دیدم
که زیباترین شاعرِ دیوانۀ ما بود
با خطابۀ تدفینِ خدایان
در پایانِ یک دیوان!

۱ نظر:

Unknown گفت...

زنده باد اسد خان
عالی و بااحساس