رادیو زمانه گسستهای چهارگانه: روایت پرتو نوریعلا از یک نسل کمیاب زنان ایرانی
حسین نوشآذر ـ جلد نخست خاطرات پرتو نوریعلا، شاعر و منتقد ادبی گسترهای از کودکی او در ایران در سالهای دهه ۱۳۲۰ تا تبعید در آمریکا در سال ۱۹۸۶ را دربرمیگیرد.
This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists
رادیو زمانه گسستهای چهارگانه: روایت پرتو نوریعلا از یک نسل کمیاب زنان ایرانی
حسین نوشآذر ـ جلد نخست خاطرات پرتو نوریعلا، شاعر و منتقد ادبی گسترهای از کودکی او در ایران در سالهای دهه ۱۳۲۰ تا تبعید در آمریکا در سال ۱۹۸۶ را دربرمیگیرد.
Irvine Presents 📚
Book Introduction & Signing
My Memoirs, Volume I: Iran
by Partow Nooriala
دعوت از طرف مسئول فرهنگی برنامه فرهاد مافی:
دوستان عزیز،
از شما دعوت میکنیم در برنامهی
معرفی و امضای کتاب خانم پرتو نوریعلا، شاعر و نویسندهی برجسته،
همراه ما باشید
این رویداد به مناسبت انتشار جلد نخست
خاطرات ایشان برگزار میشود.
لطفاً پوستر را با دوستانتان به
اشتراک بگذارید.
با سپاس،
فرهاد مافی
انتشارات سندباد
sinbadpublications1@gmail.com
به همت فرهاد مافی، برنامه بزرگداشت زنده یاد دکتر محمد امینی، در روز یکشنبه 13 اکتبر در محل کتابخانه عمومی شهر ارواین، با حضور تعدادی از دوستان، و علاقمندان امینی، برگزار شد. علاوه بر گویندگان حاضر در جلسه چند ویدیوی از پیش تعیین شده نیز به نمایش درآمد. نام برخی از سخنرانان: فریبا امینی، کامبیز قائمقام، پرتو نوری علا، سیما خاشع، بیژن خلیلی، پرویز دستمالچی و .... برگزاری برنامه با آقای گوهرزاد بود جریان آن توسط آقای سعید بهبهانی مدیر کانال تلویزیونی میهن تی وی، ضبط و در یوتیوب پخش شد. نظم این برنامه و استقبال بسیار خوب از آن، نشانگر پویایی ایرانیان خارج از کشور است.
سه شنبه، ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۶ بعد از ظهر (به وقت غرب امریکا)
«تملک، سنگ را ستایش میکند
آزادی، پرواز را.»
پرتو نوری علا
شاید
روزی که پرتو «سهمی از سالها» را
در نوجوانی میسرود، نیندیشیده بود که سالهایش پرتویی خواهند شد بلند، روشنگر،
فروزنده، و رخنهگر در
ژرفای شعر و ادب پارسی ورای مرزهای جغرافیایی آن. پرتو نوری علا در بلندای این
«سالها» –و ورای رزومه چهارده برگیاش در ایرانیکا– با سرودههایش، داستانهایش،
نقدهایش، سخنرانیهایش و با خودش و شدنش «سهمی» در شکلگیری ادب و اندیشهی ما در
این گوشه از جهان –و دیگر پارسی خوانان و گویان در گوشههای دیگر جهان– داشته است.
با او دربارهی این «سهماش» همسخن خواهیم شد، شعرش را خواهیم شنید و از او
دربارهی «سهماش» از سالهای پیش رو و خاطرهنویسیها پرس و جو خواهیم کرد.
دربارهی او در وبلاگش:
partowweb.blogspot.com و فیسبوکاش: facebook.com/partowweb بیشتر بخوانید.
سه شنبه، ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۶ بعد از ظهر (به وقت غرب امریکا)
https://lapl.zoom.us/j/84577058520
این
برنامه توسط کتابخانه همگانی لس آنجلس برپا شده و شرکت در آن برای همگان آزاد و
رایگان است. برای آگاهی بیشتر پیامی به persian@lapl.org بفرستید.
Meeting ID: 845 7705 8520
833 548 0276 US Toll-free
برای برخورداری
از امکانات فراهم شده توسط قانون امریکاییان دارای معلولیت (ADA)، لطفا 72 ساعت پیش از مراجعه خود با شماره
تلفن 2132287430 تماس بگیرید.
چند سال پیش وقتی خواهرم پروانه همراه پسر خردسالش بردیا برای دیدار پدر و مادرمان به ایران آمده بود، به اصرار از من خواست که از طریق سیام تقاضای کارت سبز کنم. من که هرگز در فکر زندگی کردن در خارج از ایران نیودم، گرفتن کارت سبز را مسخره کردم. اما او خودش از شناسنامههای ما کپی گرفت تا در آمریکا بتواند از طریق برادرم سیام، برای ما تقاضای کارت سبز کند. این جریان بسیار طول کشید که کلاً فراموش کرده بودم. وقتی سندباد به آمریکا رفت و دیپلم دبیرستان را گرفت، نیاز به اقامت دائم داشت، بخصوص وقتی وارد کالج شد.
دکتر سیما کوبان (زاده ۲۴ آبان ۱۳۱۸ در تهران – درگذشته ۱۵ خرداد ۱۳۹۱ در پاریس) نقاش، مجسمهساز، استاد دانشگاه تهران، دانشکدۀ هنرهای زیبا، نویسنده، مترجم، ناشر، منتقد و محقق ایرانی بود. او را نخستین بار در تابستان 1360، در منزل منیر و بهرام بیضایی دیدم.
صحنه ای از سربازان و داوطلبان جنگ ایران و عراق
"انقلابِ مردمیِ" ۱۳۵۷ / ۱۹۷۹، در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران یک دگرگونی عظیم و گریزناپذیرِ(در کل منفی) بوجود آورد. عناصر بوجود آورندۀ این انقلاب، از تاریخ گذشتۀ ایران و اعتراضات عصر جدید، سرچشمه گرفته بود. انقلابی که با مشارکت طبقات مختلف مردم؛ دانشگاهیان، دانشجویان، محصلین، معلمین، کارمندان، کارگران، پزشکان، پرستاران، دارندگان مشاغل آزاد، زن، مرد، مذهبی، لائیک، ملیگرا، سوسیالیست، ناسیونالیست، و نسل جوانی که با خطمشیهای انقلابات جهانی آشنا شده بود، شکل گرفت و گسترش یافت.
از چپ: اصغر واقدی (منشی کانون) زنده یادان هوشنگ گلشیری، بزرگ علوی، اسماعیل خویی، نام نفر ایستاده را نمیدانم
در بخش پیشین نوشتم که در ایران به علت انتقادهای مجامع طرفدار حقوق بشر به سرکوب منتقدین و دستگیری و زندانی کردن آنان در ایران، شاه وادار شد تا اندکی از فشار بر جامعه بکاهد. در فضای باز سیاسیِ بوجود آمده، بسیاری از گروههای سیاسی-اجتماعی و فرهنگی فرصتی یافتند تا کم کم فعالیتهای خـود را از سر گیرند. در چنان فضایی، فکر تشکیل مجدد کانون نویسندگان ایران، میان برخی اهل قلم مطرح شد.
خواهر عزیزِ درگذشته ام، پروانه که چندین سال قبل با مهندس کامبیز قائمقام، از فعالان جبهۀ ملی ازدواج کرده بود، با پسرشان بردیا، و برادرم سیام با خانوادهاش، در کالیفرنیا زندگی میکردند. پروانه از من خواست قبل از بازگشت به ایران، با سندباد و شهرزاد، برای دیدار کوتاه مدت، نزد آنان بروم. سیام هم بلیط دو سرۀ یک ماهه برای ما رزرو کرد. به سپانلو گفتم: "من و بچهها برای دیدار پروانه و سیام و خانوادههایشان به کالیفرنیا میرویم و سپس راهی ایران خواهیم شد." سپانلو هم مثل ماههای گذشته که مرتب به پاریس نزد مهدی اخوت میرفت، گفت: "من هم دارم میرم پاریس، هر وقت از آمریکا برگشتید، با هم به ایران برمیگردیم."
عروسی علیرضا نوری زاده و همسرش شایسته خانم در باشگاه دانشگاه تهران. از چپ: اصغر واقدی، زنده یاد نوذر آزادی، سیمین غانم، نوری زاده، شایسته، فریده واقدی، عاطفۀ زرین و زنده یاد مجتبی میرزاده آهنگساز و نوازندۀ مشهور ویلون
پیش از ازدواج من و سپانلو، او دوستان زیادی داشت، هم شاعر و نویسنده و اهل ادب، و هم مردانی با خُلق و خوی سنتی متعصب، که بیشتر همکلاسیها و رفقای دانشگاهی یا قدیمیِ او بودند. شخصیت سپانلو نیز میان دو فرهنگ سنتی و مدرن، همیشه در نوسان بود. او دوستان مردِ قدیمی اش را در مجالس مردانه آنان میدید و اغلب دوستان ادبیاش را در کافه فیروز، کافه نادری، یا بار مرمر یا در دفتر برخی نشریات مثل فردوسی و خوشه ملاقات میکرد. دوستان جوانتر او از جمله نوری زاده و اصغر واقدی بودند. به نقل از اصغر واقدی، او سپانلو را از سال 1341 میشناخت، و اغلب در جلسات جبهه ملی که در منزل زنده یاد شاپور بختیار تشکیل میشد، یکدیگر ملاقات میکردند.