دکتر مقصود فراستخواه، جامعهشناس ایرانی، عضو هیأت علمی مؤسسۀ پژوهش
و برنامهریزی آموزش عالی و استاد دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبائی
و آزاد اسلامی، در نظر سنجیای که در بارۀ خلقیات اجتماعی ایرانیان انجام داده
بود، نتایج زیر را گزارش کرد.
دکتر مقصود فراستخواه در پیمایش در سطح ملی، پرسشهایی دربارۀ خلقیات
اجتماعی ایرانیان مطرح کرد. یکی از سؤالات آن پیمایش این بود: اگر روحیات و خلقیات ایرانی بحث انگیز است، بیشتر به کدام مؤلفهها از
خلقیات ایرانی مربوط میشود؟ نتایج برحسب رتبه، به شرح زیر است:
* بالاترین جوابی که در بحث
انگیز بودن خلقیات ایرانی داده بودند، «ضعف فرهنگ کار جمعی و فعالیت مشترک گروهی»
بود.
* در رتبه بعد «انتقاد پذیری» را
بحثانگیز دیدند. این که ایرانیان از انتقاد آزرده و ناراحت میشوند و وقتی کسی از
آنها انتقاد کند، به دل میگیرند.
* در رتبۀ سوّم به رودربایستی
زیاد، تعریف و تمجید در حضور یکدیگر و قضاوتهای منفی در غیاب یکدیگر اشاره کردند.
گفتند، تعارف ایرانیان در حد واقعیت و رفتارشان نیست.
* در رتبۀ چهارم گفتند، ایرانیان
معمولا ً پنهانکاری میکنند و غالباً شفاف نیستند.
* در رتبۀ پنجم گفتند، ایرانیها
خودمدارند؛ بیشتر خواستههای خود را مبنا قرار میدهند. بیش از این که به خواستههای
جمعی و گروه و منافع عمومی فکر کنند، میخواهند خود را نجات دهند.
* در رتبۀ ششم معتقد بودند،
احساسات در ایران بیشتر بر خردورزی چیره میشود.
* در رتبۀ هفتم گفتند، «دروغ»
بین ایرانیان رواج دارد.
* سرانجام معتقد بودند ایرانیها
به سختی میتوانند گفتوگو و توافق پایداری انجام دهند.
برگرفته از: ایران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 28.06.2017, 0:15
۲ نظر:
این عوامل که شمرده شده کاملا درست اند. اما مهم این است که ریشه های این رفتار نیز شناخته شوند تا رفع آنها ممکن شود. به گمان من، ریشه های این رفتارها همانا استقرار استبداد دراز مدت، اعم از سلطنتی و مذهبی، در ایران و نیز دوری مراکز زیست از یکدیگر و بی ثباتی تاریخ ایران به واسطۀ حملات و جنگهای داخلی است: یعنی جامعه به شکلی خود را بازتولید کوتاه مدت و کلنگی کرده است. این ویژگی عمدۀ شکل تولید جامعۀ ایرانی است. این عوامل منجر به ایجاد ترس در فرد فرد ایرانیان شده و این ترسی است که تاریخی بیش از دو هزار سال دارد. بی ثباتی شرایط سیاسی و عدم اعتماد به اوضاع اجتماعی و حتی طبیعی (شب آبستنِ [حادثه]است تا چه زاید سحر!) در ایران و نیز ارتباط ناچیز بین ایرانیان با هم منجر به بیاعتمادی نهادینه در ضمیر ایرانیان شده و تقیه دینی هم که هم موافق و مفسر این روحیه و نیز خود یکی از ریشه های این بیثباتی، دورویی و دروغگویی است کارد رفتار خالی از مسئولیت را به استخوان ایرانیان رسانده و تیغ را عمیق هستی ایران نشانده است. عوامل مذکور به شکلی به ادبیات و شعر نیز راه یافته که باعث آموزش بد نیز در ایران گشته است. تنها راه درمان قطعی این فاجعۀ ملی ایجاد یک ائتلاف بین ایرانیان و ساختن یک جامعۀ امن دموکراتیک غیردینی است و جز این هیچ راه دیگری نیست! هیچ راه دیگر!
فرشیم
با نظر شما آقای فرشیم گرامی کاملن موافقم. ممنون که این نظر آگاهی دهنده تان را با ما شریک شدید.
ارسال یک نظر