This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

جمعه، آبان ۱۸، ۱۳۹۷

نسیم خاطره / شعر / پرتو نوری علا

پَرِ پروازِ پرنده‌ای ناشناس، در شب، 
نسیم خاطره می‌پاشَد 
بر بوسه ها و نوازشها.


نسیم خاطره

در نیمه‌های شب، 
بی‌خوابی، به ایوان می‎کشانَدَم؛
جنگلی مه‌آلود در برابرم
همهمه‌ی گُنگِ دریا، پسِ پشتِ جنگل. 

پَرِ پروازِ پرنده‌ای ناشناس، در شب، 
نسیم خاطره می‌پاشَد 
بر  بوسهها و نوازشها.

نخستین پرتو خورشید
دلِ تاریکی را می‌شکافد؛
به دَمی، همهمۀ دور دریا
غوغای عبور آدم‌ها و ماشین‌هاست
و جنگل انبوه 
درختانِ بی‌برگ و بار پائیزی.

تنها حقیقت،
دیوار سیمانیِ سرای سالمندان است 
که سرد و خاکستری
از آن میان، سَرَک می‌کشد.         
 
پرتو نوری علا 
برگرفته از مجموعه شعر منتشر نشده
2017


۲ نظر:

فرشید رحمانی گفت...

وای خانم نوری علا غوغا کرده اید با این شعر. چقدر در بیان همه نکات بصورت غیرمستقیم، در چند بیت مهارت دارید. باز هم شعر منتشر کنید.

Partow, Literature, Art and Culture گفت...

دوست گرامی آقای رحمانی، از ابراز محبت شما سپاسگزارم. چشم، باز هم شعر منتشر خواهم کرد