This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

یکشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۹۹

دوربین مدار بسته، شعر، محمدعلی شاکری یکتا

محمد علی شاکری یکتا

اگر زبانی بود و الفبایی، می‌شد فهمید بار اندامِ  گرسنگانِ  روی سطل‌های زباله 
کمرهیچ خداوندگاری را خم نمی‌کند هنگام سجده در محراب حسینیه‌ی ارشاد.



دوربین مداربسته
(در ۶ سکانس)
محمدعلی شاکری یکتا


 *۱
کنترل از راه میان بُر
تا جاده‌ی قدیم 
بیلبوردهای تبلیغاتی
باور پنهان در جمجمه ی عابر پیاده
خط کشی به موازات سبقت از عبور ممنوع.

 *۲ 
اگر زبانی بود و الفبایی می شد فهمید بار اندام  گرسنگان  روی سطل های زباله 
کمرهیچ خداوندگاری را خم نمی کند هنگام سجده در محراب حسینیه ی ارشاد.

 *۳  
شاید هر روز بتوان گذشت کرد تا کودکان خیابانی کینه‌ی موش‌های انقلابی را به دل بگیرند.
رزق و روزی را اگر خدا نرساند صراط مستقیمی هست ازمیدان آزادی تا پیچ شمیران که خم می‌کند کمر کارتن خواب بی خیال را.

 *۴  
آنتن ها را...!!
یادم رفت تنظیم شان کنم روی فرکانس امواج کوبنده که از اقیانوس اطلس تا همین گوشه اتاق من بلند می‌شوند و کف می‌کنند با تماشای برنامه‌ای که می خنداند نیش گشاد مجری محترم را و گوینده ی اخبار که فراموش کرده دستگاه تنقیه اش را از جلوی دوربین بردارد
و اصراردارد حقنه کند به من که تهران فقط پایتخت قتل های رمانتیک است...
اَه....این هم شد امر به معروف!!! 

 *۵ 
پرچم سیاه
کتل رنگین
کمان حرمله
خنجر شمر ذی الجوشن
و سینه ی ستبر مردمانی سوداگر
که زار زار گریه می کنند
تا یک شیشه آبغوره را
به بهای خون پدرشان بفروشند.

همه‌ی این حرف ها را که جمع کنیم شلیک یک موشک کافی است تا ثابت کند خیابان دروغ می‌گوید با چشم تیزبین دوربین هایش.
من اماّ می‌توانم پنهان شوم از نگاه مفتشی که چاقوی ضامن دارش گلوی نهالان نورس را پاره پاره کرده است.
به این می‌گویند نهی از منکر!!

۴ شهریور ۱۳۹۹

برگرفته از دفتر اشعار چاپ نشده‌ی "گزاره‌های ترکه‌ی انار"، از محمدعلی شاکری یکتا
http://t.me/mayektashakeri

هیچ نظری موجود نیست: