This site is dedicated to the creations of Independent Iranian Artists

جمعه، بهمن ۲۹، ۱۳۹۵

"پاي روزهايي از دادي ام دست" / شعر / علی آزادی

يك طرف
شانه پهناي ريش من خنديد
يك طرف
چشم بسته  شد باز
يك طرف
طرفها طرف ديگري نداشتند:

 پای روزهایی از دادی ام دست‎‎‎

و دست بسته به بازي
بازي مي كرد
بازي مي كرد و
از سه طرف بسته مي شود
يك طرف
شانه پهناي ريش من خنديد
يك طرف
چشم بسته شد باز
يك طرف
طرفها طرف ديگري نداشتند:
داستان هزار و دو شب و فرداي اش كه ابري ست
داستان هزار و سه شب وديوارهايي كه قد مي كشد همچنان
داستان هزار و چند شب و  دوربيني كه نمي ديديم
داستان هزار و صد شب و 
عدسي سريع السيري از دور پيدا نيست
داستان هزار و من شب و تو شب و
كه نمي آیی!

علی آزادی

هیچ نظری موجود نیست: