علیاصغر حاجسیدجوادی پس از کودتای ۲٨ مرداد تا زمان انقلاب هرگز مسئولیت دولتی نپذیرفت و با استقلال فکری و نگاهِ متعهدانهی روشنفکری به فعالیتهای خود در عرصهی نویسندگی و روزنامهنگاری تحلیلی ادامه داد. چه در ستون ثابتی که در روزنامهی کیهان (تا سال ۱٣۵۰) داشت و چه درمقام سردبیرِ «کیهان هفته» و چه در دیگر نوشتههای خود با قلمی شیوا و جاندار و با نگاهی تحلیلی به شکافتن مشکلات و تنگناهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی ایران میپرداخت. و در مقالههایش در نشریهی «نگین» دغدغههای میهندوستانه و آرمانهای بشردوستانهاش را در چارچوب نگاه و نهضت غیرمتعهدها، و خط سوم خلیل ملکی، دنبال میکرد. آنگاه که با فشار دستگاه حکومتی روبهرو میشد با نامِ مستعار «آگاه» مینوشت تا آنکه از سویِ حکومت شاه ممنوعالقلم شد. سه مجموعه مقالهی «از اعماق»، «ارزیابی ارزشها»، «بحران ارزشها»ی علیاصغر حاجسیدجوادی که پیش از انقلاب منتشر شد، از معتبرترین و اثرگذارترین نوشتههای روشنفکران آن دوران ایران است. پیش از انقلاب در خبرنامههای «جنبش» (که بهصورت زیراکسی منتشر میشد و انتشار نخستین شمارهی آن در ۲۰ اسفند ۱٣۵۶ است) نیز قلم زد و بعد از انقلاب در هفتهی نامه «جنبش» (نشریهی «گروه سیاسی جنبش برای آزادی» که سردبیر آن اسلام کاظمیه بود) مقاله مینوشت تاآنکه در نیمهی دوم سال ۱۳۵۹ به این دفتر حمله و اموال آن غارت شد و مجبور به زندگی مخفی و سپس ترک ایران گردید.
در پی سخنرانی شاه در مراسم ششم بهمن ۱۳۵۴ و پذیرشِ تلویحیِ وجود فساد در دستگاه اداری و لزوم مبارزه با آن و تشکیل کمیسیونی (متشکل از نخستوزیر و چند وزیر و رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی)، در ۲۷ بهمن ۱٣۵۴ علیاصغر حاجسیدجوادی نامهای سرگشاده در ٣۰ صفحه و بهصورت دستنویس خطاب به نصرتالله معینیان، رئیسدفتر مخصوص شاه، با عنوان "فساد در دستگاههای دولت" نوشت. در این نامه افزون بر طرح مفصل و جامعِ موضوع فساد در دولت و حکومت و ریشههای آن، به اختناق سیاسی ، شکنجه و… نیز پرداخته میشود ("شیوه های مهیب و وحشتناکی که در زندانها و بازجویی ها و محاکمات سیاسی اعمال" میشود و "خشن ترین روش های پلیسی با هرگونه عقیده مخالف" بهکار برده میشود). حاجسیدجوادی نخستین کسی بود که در آن وضعیت پُرمخاطره و در آن جوِ ارعاب و اختناق دست به چنین کاری زد. این نامه زمانی نوشته شد که هنوز نه کوچکترین نشانهای از اعتراضهای بزرگ مردمی وجود داشت و نه هیچ خبری از سیاست "حقوق بشر"ی کارتر درمیان بود. این نامه بازتاب بسیار گستردهای چه در ایران و چه در خارج کشور داشت. در ۲۰ دیماه ۱۳۵۵ علیاصغر حاجسیدجوادی نامهی دوم خود را در بیش از ۲۰۰ صفحهی تایپ شده و باز از طریق معینیان، برای شاه فرستاد. این نامه، دادخواستی مستند و مستدل و مشروح علیه دیکتاتوری شاه و نتایج سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی آن در ایران است. حاجسیدجوادی از موضع مدافع قانون اساسیِ مشروطه و در همان خط دکتر مصدق (که شاه باید سلطنت کند و نه حکومت) شاه را مخاطب قرار می دهد و پیش از هر چیز به حدود و اختیارات شاه در قانون اساسی و تلقی محمدرضا شاه از منصب و اختیاراتاش و مداخلات گسترده او در همهی امور کشور از صدر تا ذیل می پردازد.
چهارده ماه پیش از انقلاب که "جمعیت دفاع از حقوق بشر و پیشبرد آن در ایران" در تهران تشکیل شد، علیاصغر حاجسیدجوادی یکی از اعضای موسس آن بود و بهعنوانِ نایبرئیس این جمعیت انتخاب شد و در نامهای که به تاریخ ۱۷ دسامبر ۱۹۷۷ (برابر با ۲۶ آذر ۱٣۵۶) خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد خبر تشکیل این جمعیت داده شد، یکی از دو نویسندهی تنظیمکنندهی متن نامه بود.
علیاصغر حاجسیدجوادی از امضاکنندگانِ «بیانیه دربارهی کنگره نویسندگان» (اول اسفند ۱٣۴۶) و از بنیانگذارانِ «کانون نویسندگان ایران» (اول اردیبهشت ۱٣۴۷) بود و سهم مهمی در شکلگیری کانون نویسندگانِ دورهی دوم (پیش از انقلاب بهمن ۵۷) داشت.
از سال ۱٣٣۰ که نشریهی «اندیشه» را منتشر کرد تا آخرین روزهای زندگی، علیاصغر حاجسیدجوادی بهمدت ۶۷ سال در عرصهی مطبوعات و روزنامهنگاری تحلیلگر مسائل ایران و امور بینالمللی (بهخصوص مسائل خاورمیانه) بود.
با نمایان شدن طلیعههای انقلاب، علیاصغر حاجسیدجوادی با شور فراوان به استقبال آن رفت و مفتونِ شورانگیزِ حرکتِ میلیونی مردم شد و وعدههای فریبکارانهی آیتالله خمینی درخصوص حفظِ حرمتِ آزادیها و دخالت نکردن ملایان در امرِ حکومت را راست پنداشت و در نوشتههایش همراهیهایی با آنان کرد اما، از آن گروه روشنفکرانی بود که خیلی سریع دریافتند بهخطا رفتهاند و واکنش مناسب نشان دادند. و این بار نیز، همان زبان جاندار و پرشور و تیز حاجسیدجوادی برای مقابله با حکومتگران تازهبهقدرترسیده در خدمتِ امرِ آزادی قرار گرفت. دو هفته بعد از انقلاب که موضوع مراسم ۱۴ اسفند در سرِ مزار دکتر مصدق مطرح شد و حامیان اسلامگرای آیتالله کاشانی به طرح روایتِ نادرست ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲٨ مرداد دست یازیدند، مقالهی «به تاریخ دروغ نگویید» را نوشت. دو ماه بعد از انقلاب، اردیبهشت ۵٨، که نمونههای فاشیسم مذهبی را به عیان دید، مقالهی «صدای پای فاشیسم» را نوشت. این نوشته، سند افتخار روشنفکری ایران است. پس از حملهی "دانشجویان مسلمان پیرو خط امام" به سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن دیپلماتهای آمریکایی، مقالهی «توپخانهای که دروغ شلیک میکند» را نوشت. در مقابله با گنجاندن اصلِ ولایتفقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مقالهی «این معامله از اساس باطل است» را نوشت.
پس از اجبار به ترک ایران، علیاصغر حاجسیدجوادی با همان صداقت و خیرخواهی و ایراندوستی به فعالیتهای قلمی خود در شکلهای گوناگون ادامه داد. مقالههای این دورهی زندگی او در همکاری مداوم با نشریهی «نگین» و دیگر نشریات برون مرزی، آیینهی کارنامهی پلشتِ جمهوری حکومت اسلامی است. در این دورانِ تبعیدِ ناخواسته نیز، همچون گذشته، هیچگاه از پای ننشست و به مبارزهی خستگیناپذیر خود ادامه داد. و مانند همیشه قلم و قدماش درخدمت آزادی و عدالت و سربلندی ایران و مردم ایران بود.
علیاصغر حاجسیدجوادی بهرغم همهی مرارتها و سختیهای جانکاه که به جان خرید، به اصول انسانیِ خود وفادار ماند و زندگیِ شرافتمندانهاش گواه روشنی است بر شرف روشنفکری ایران که او نجیبانه از آن پاسداری میکرد.
یاد بیدارش همیشه با ماست.
همراه با صمیمانهترین مراتب همدلی و همدردی با بانویِ بزرگوار کیان کاتوزیان (حاجسیدجوادی)، یار و همسر فداکارِ زندهیاد علیاصغر حاجسیدجوادی، و فرزندانشان لیلا و نگار حاجسیدجوادی و سایر بستگان.
هومن آذرکلاه، رسول آذرنوش، فرهاد آسور، مریم آسور، داریوش آشوری، مستوره احمدزاده، حمید احمدی، کمال ارس، جمشید اسدی، احمد اشرف، محمد اعظمی، بیژن افتخاری، کوروش افطسی، جواد اکبرین، رضا کرمی، بابک امیرخسروی، بهمن امینی، جلال ایجادی، کاظم ایزدی، فریدون بابائیخامنه، مهران براتی، مهدی برزین، بیژن برهمندی، علی بنوعزیزی، سهراب بهداد، حسن بهگر، مسعود بهنود، بهروز بیات، هوشنگ بیات، منصور بیاتزاده، ناصر پاکدامن، بیژن پیرزاده، امیر پیشداد، پروین تاج، تقی تام، منیژه تام، نیره توحیدی، حمیدرضا جاودان، اقدس جاویدی، سیروس جاویدی، میهن جزنی، فرشید جمالی، محمدرضا جواهریان، اشرف حاجسیدجوادی، سروش حبیبی، فرنگیس حبیبی، علی حجت، حسن حجت، محسن حسام، فاطمه حقیقتجو، بیژن حکمت، نسیم خاکسار، مهدی خانبابا تهرانی، هادی خرسندی، اسماعیل خویی، مهرداد درویشپور، فرشته دوانلو، ریموند رخشانی، منوچهر رسا، بیژن رستگار، علی رضوی، محمود رفیع، پری رفیع، انوشه رفیع، فرهمند رکنی (اخوی)، احمد رناسی، سعید رهنما، فضلالله روحانی، ناصر زراعتی، مجید زربخش، ماندانا زندیان، ایران زندیه، فرانسواز ساعدلو، هوشمند ساعدلو، هایده سپهپور، سعید سنجابی، هوشنگ سیاحپور، اکبر سیف، اسد سیف، بیژن شاهمرادی، منصوره شجاعی، گلنار شفیعی، روحی شفیعی، شهلا شفیق، خدیجه شکیبائی کمرهای، حماد شیبانی، علی شیرازی، زهرا صداقتپور، علیاکبر صفائیان، جمال صفری، دارا عزیزی، فرزانه عظیمی، رضا علامهزاده، کاظم علمداری، همایون علیزاده، داود غلامآزاد، مسعود فتحی، فرهاد فرجاد، منصور فرهنگ، سیاوش قائنی، فرشته قریشی، شهرام قنبری، همایون کاتوزیان، فرشین کاظمنیا، محسن کدیور، کاظم کردوانی، بهزاد کریمی، اسفندیار کریمی، زریون کشاورز صدر، بهاره کشاورز صدر، مازیار کشاورز صدر، بهزاد کشاورزی، علی کشتگر، منیره کیانوش، علی گوشه، کریم لاهیجی، علی لیمونادی، حسن ماسالی، مهناز متین، علی متیندفتری، مریم متیندفتری، هدایت متیندفتری، مجید مجابی، نوشآذر مجللی، آذر محلوجیان، محمد مروج، نادر مزکی، بنفشه مسعودی، مهران مصطفوی، بهروز معظمی، ژیلا معظمی، شیوا معیری، عباس معیری، هایده مغیثی، مجتبی مفیدی، حسن مکارمی، ابراهیم مکی، محمد منتظری، ناصر مهاجر، علیاکبر مهدی، محمدعلی مهرآسا، مسعود مولازاده، باقر مومنی، زیبا میرحسینی، علی میرسپاسی، هوشنگ ناصری، حسن نایبهاشم، شیدا نبوی، علی ندیمی، فرهاد نعمانی، مسعود نقرهکار، علیرضا نوریزاده، پرتو نوریعلا، عطا هودشتیان، هرمز هوشمند، شیدان وثیق، نادر وهابی، محسن یلفانی، حسن یوسفی اشکوری.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر